چرا نام علی در قرآن ذکر نشده است؟
(( طلبه پاسخگو ))
««دوستان خوبم بیاییم همه با هم پرسشگری را تجربه کنیم.»»

پرسش:

نکته:این عبارت قسمتی از یک سوال است که در بین نظرات بود و قرار شد مفصل در اینجا

جواب داده شود.

مهرداد: ...من هرچقدر فکر کردم نتونستم بفهمم ذکر این ایه چه فایده ای برای جهانیان داره؟و

چطور شما میگین که نباید همه چیز مو به مو گفته شود؟کسانی که بر این باور هستند از این

موضوع خوشحالند چون این امر راه رو برای سوء استفاده باز میکنه.مثلا خدا یه کلمه میگفت

علی جانشین پیامبر باشه یا کسه دیگه.خرجش از 3-4 تا کلمه بیشتر نمیشد

جوهرخودنویسش تموم بشه.حداقل این همه جنگ و دعوا و شیعه کشی و سنی کشی ایجاد

نمیشد.در عوض مقرارت ازدواج پیامبر به فراوان گفته شده!!!!...

پاسخ:

باسلام خدمت مهران عزیز ودیگر دوستان.این بحث خیلی دقیقه لطفا با دقت مطالعه کنید.


دوستان لازم است بدانیم که قران كريم براي معرفي شخصيتهاي الهي از سه راه وارد ميشود

و در هر موردي طبق مصالحي از شيوه خاصي پيروي ميكند.

گاهي معرفي با اسم، گاهي معرفي با عدد، و گاهي نيز معرفي با صفت، درباره گذشتگان

مانند: لقمان، ذي القرنين، يوسف، داوود و... كه با اسم معرفي كرده قابل قياس با آيندگان

نيست چون درباره گذشتگان، حسدها و كينه ها تحريك نمي گردد و افراد سودجو وشهرت

طلب نميتوانند از آن سو استفاده كنند. ولي بردن نام آيندگان اين محظور را داشت و دارد. و اگر

نام حضرت علي در قرآن بالصراحه نيامده ولي صفات و خصوصيات آن بزرگوار را به صورت كنايه

كه بهتر و ابلغ از صراحت است در قرآن آورده است که عرض می کنیم.

 اگر نام علي(ع) و آيندگان را در قرآن با صراحت ميآورد:

اولا با فصاحت و بلاغت نميساخت و دشمنان را نسبت به خود حساس ميكرد چنانكه

پيامبر(ص) بنا به دستور خداوند در چند جا علي(ع) را به عنوان وصي و خليفه بلا فصل خود

معرفي كرد آن مصيبتها را بر سر ان بزرگوار و اهلبيتش آوردند و اگر نام علي (ع) هم به طور

واضح در قرآن ميآمد قرآن را باين نحو موجود جمع آوري نميكردند و حتما تحريف ميكردند. و چون

خداوند مصالح عالي را در نظر ميگيرد گاهي مصالح ايجاب ميكند براي جلوگري از مفسده

سودجوييها نام علي(ع) و آيندگان را نبرد تا كينه هاي بدر واحد و حنين و... كار او وخيمتر از

آنطور كه شد نكند. قرآن كريم كلام الهي و معجزه جاويدان پيامبر خاتم حضرت محمد(صو ضامن

تأمين سعادت بشر است تا پايان عالم دنيا از اين رو بايد از تحريف و دست برد تحريف گران و

منافقان و دشمنان اسلام ومسلمانان مصون بماند. خداوند حكيم هم خود حافظ و پاسدار قرآن

است . خداوند در قرآن مي فرمايد: انانحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ;ما قرآن را نازل كرديم و

ما به طور قطع آن را پاسداري مي كنيم . يكي از( حجر15 آيه 9) راه هاي حفظ قرآن از تحريف

كه به وسيله خداوند انجام شده است , تصريح نكردن به اسم مبارك حضرت علي و يازده امام

معصوم (ع)است , ريرا همان طوري كه مي انيم پس از وفات پيامبر اكرم 6 جمعي با اين كه به

وضوح مي دانستند خلافت حق مسلم امام علي (ع)است بر سر خلافت نزاع كردند تا جايي كه

علي (ع)براي حفظ وحدت اسلامي و مصالح دين دست از خلافت كشيد. هوا پرستان چنان به

خلافت طمع داشتند كه حاضر بودند براي به دست آوردنش دست به هر كاري بزنند, اگر در آيات

قرآن نام امامان معصوم صراحتاً زكرشده بود ممكن بود مغرضين , آن آيات رااز قرآن حذف كنند ;

از اين رو خداوند متعال با آن كه علائم وخصوصيات امام وظيفه را كاملاً ذكر كرد, كه هر انسان

بي غرضي فوراً او را مي شناسد در عين حال صريحاً اسم نبرد و آيات قرآن را از دستبرد خائنين

حفظ كرده است. (پـاورقي 22 سيد حسن ابطحي , پاسخ ها به مشكلات جوانان , ج 6 ص 121

البته بهتر است اين سوال را به گونهاي ديگر مطرح كنيم كه: اساسا چرا نام چهارده معصوم(ع)

در قرآن نيامده و چرا ...؟ اما پاسخ: اولا مگر نام خود پيامبر (ص) در قرآن نيامده است؟ پس چرا

بسياري از كفار و مشركان تنها آن گاه كه مجبور شدند به ظاهر اظهار اسلام نمودند. مگر

امروزه حتي در ميان مسلمانان ترديدهايي نسبت به آن حضرت القا نميكنند؟ آيا بودن نام

پيامبر(ص) در قرآن همه شبهات را رفع نموده است؟ مسلما اين چنين نيست. بنابراين تصور

نشود اگر فرضا نام حضرت علي(ع) در قرآن مذكور ميشد ديگر اختلافي در كار نبود.

ثانيا بناي كار خداوند در قرآن بر بستن همه راههاي شبهه و ترديد نيست. در آيه شريفه سوره

انعام ميفرمايد: ((ولو جعلناه ملكا لجعلنا رجلا و للبسنا عليهم ما يلبسون; اگر ما پيامبران را از

بين فرشتگان خود نيز انتخاب مي كرديم آنان را به صورت انساني قرار مي داديم و همان لباس

كه مردان مي پوشند بر آنان مي پوشانديم)). يعني همواره جاي شبهه باقي است و هنر آن

است كه از ميان اين همه شبهات و سنگلاخها حقيقت ديده شود و راه صحيح طي گردد. ثالثا

گرچه نام علي(ع) در قرآن نيامده است ولي به تصريح مفسران و دانشمندان شيعه و سني در

برخي از آيات قرآن آن حضرت با وصف معرفي شدهاند مثلا آيه: ((انما وليكم الله و رسوله و

الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزكاه و هم راكعون ; تنها ولي شما خدا و رسول و

مومناني هستند كه نماز را بياد داشته و به فقيران در حال ركوع زكات مي دهند)). به تصريح

مفسران اين آيه در شان حضرت علي(ع) نازل شده است آن گاه كه حضرت انگشتري خود را در

ركوع به سائل دادند. آيا همين آيه كافي نيست كه ولي مومنان مشخص گرديده و تا هنگامي

كه او باشد نوبت به ديگران نرسد.


همچنین شيوه قرآن مجيد در رابطه با ائمه هدي(ع) به ويژه اميرالمومنين(ع)و خانواده آن

حضرت اين است كه به معرفي ((شخصيت)) ممتاز وبرجستگي‏هاي آنان بپردازد نه به معرفي

((شخص)). اين شيوه حكمت‏هايمتعددي دارد كه برخي از آنها به اختصار بيان خواهد شد. در

اينجا دو زمينه براي گفت و گو وجود دارد: موارد و چگونگي معرفي شخصيت اهلبيت(ع)و

حكمت و سراين روش. الف) موارد و چگونگي معرفي شخصيت اهلبيت(ع) در قرآن: قرآن مجيد

در موارد متعددي پرده از امتيازات و ويژگيهاي رفتاري ائمه هدي(ع) بويژه اميرالمومنين(ع)

برداشته است

ازجمله:

1- ((ويطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا))، (الانسان، آيه 9)مفسرين بزرگ

شيعه وسني آورده‏اند كه اين آيه در شان اميرالمومنين(ع) وخانواده ايشان است و مساله

روزه‏داري حضرت علي(ع) و.... و دادن افطار خود به مسكين، يتيم و اسير در سه شب متوالي

را به طور متواتر نقل كرده‏اند.

2- ((انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكوة و هم راكعون ))

سرپرست و رهبر شما تنها خدا است و پيامبر و و آن ها كه ايمان آورده اند و نماز بر پا مي

دارند ومائه درحال ركوع زكات مي دهند(5 آيه 55 ).

اين آيه شريفه از آيا تي است كه به عنوان يك نص قرآني دلالت بر ولايت و امامت علي (ع)مي

كند, زيرا به شهادت بسياري از كتاب هاي اسلامي و منابع اهل تسنن اين آيه شريفه در شأن

علي (5 آيه 55 ازل شده است و مراد از والذين آمنوا... امام علي (ع)ست . اين عباس ,

عمارياسر, عبدالله بن سلام , سلمه بن كهيل , انس بن مالك , محتبة بن حكيم , عبدالله بن

الي ,عبدالله بن مخالب , جابربن عبدالله انصاري و ابوزدر عفاري نقل كرده اند كه اين آيه درباره

علي (ع)نزل شده است . متجاوز از سي كتاب از منابع اهل سنت اين شأن نزول را نقل كرده

اند . مفسرين در شأن نزول آيات قرآن به يك يا دو روايت قناعت مي كنند, ولي گويا تعصب اجازه

نمي دهد كه اين همه زوايات و اين همه گواهي دشمندان درباره شأن نزول اين آيه مورد توجه

قرار گيرد. نزول اين آيه درباره علي (ع)بهدري روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت , شاعر

معروف عصر پيامبر6در شعر خود آورده است.

(تفسير نمونه , ج 4 ص 425 فروغ ولايت , ص 145 )

واقعه غدير خم كه علي (ع)در آن روز به دست رسول خدا6به امامت منصوب شد, بسيار مورد

توجه دانشمندان اعم از محدث و مفسر و متكلم و فيلسوف و خطيب و شاعر و مورخ وسيره

نويس قرار گرفته است .يكي از عللي اين عنايت و توجه ويژه به اين حادثه , نزول آيه 3و آيه 67

سوره مائدهدرباره اين واقعه وولايت اميرالمومنين (ع)است. ولي با اين همه روشني در همان

ابتداي امر بعد از رحلت رسول اكرم (ص)اين حادثه ( همان , ج 5 ص 4 جعفرسبحاني) تاريخي

چنان به فراموشي سپرده شد كه گويا اصلاً چنين واقعه مهمي اتفاق نيفتاده است . اگر نام

علي (ع)درقرن به صراحت ذكر مي شد, آن آيه را از قرآن حذف مي كردند و قرآن را از اعتبار مي

انداختند و براي اين كه قراْاز تحريف مصون بماند نام علي (ع) را به صاحت كر نكرد, گر چه به

مكرر با كنايه ذكر فرموده است.

(پـاورقي 33 محمدحسين طباطبائي , الميزات , ج 4 (ترجمه ) ص 577 )

3- ((انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا))،(احزاب، آيه 33) در

خصوص اين آيه مقالات و كتب متعددي نگاشته شده و در اينكه شامل حضرت علي(ع) و

فاطمه(س) و حسن و حسين(ع) است نزد شيعه و سني هيچ اختلافي نيست تنها اختلاف در

شمول آن نسبت به همسران پيامبر(ص) كه با ادله متعددي علماي شيعه شمول آن نسبت به

همسران پيامبر(ص) را رد كرده‏اند.

براي مطالعات بيشتر ر.ك:

1- آن گاه هدايت شدم تيجاني

2- امامت و رهبري استاد مطهري

3- رهبري امام علي(ع)، (ترجمه المراجعات) علامه شرف الدين، مترجم: محمد جعفر امامي 4- بررسي مسائل كلي امامت ابراهيم اميني

5- شيعه و تهمتهاي ناروا محمد جواد شري


نظرات شما عزیزان:

گـ . . . ـلادی
ساعت1:38---11 اسفند 1389
مـ ـمنون .اون سخنرانی رو هم دانلود کردم فردا گوش میدم .مسـ ـی که توضیح دادید

گـ . . . ـلادی
ساعت11:07---9 اسفند 1389
سـ ـلام مـ ـمنون که جـ ـوابمو دادی . من نستراداموس رو خیلی زیاد نمیشناسم کتابی ازش نخوندم فقط در باره چـ ـند تا از پیشگویی هاش با دوستام حرف زدیم که اتفاق افتاده بود برا من خیلی جالب بود اون پیشگویی که گفـ ـته بود بعداز مرگم یکی منو نقش قبر میکنه و میمیره بعد همینطور شده یا خیلی چیزای دیگه که در باره تاریخ اینده میگفته ......... اینارو بیخیال میشه یکم بیشتر در بارش توضیح بدید من متوجه بشم پاسخ: سلام اين كارتون با دوستانتون خيلي خوبه و جاي تقدير داره اما بايد با دقت و همه جانبه بحث ها رو دنبال كنيد تا به كنه حقيقت برسيد. اول توصيه ميكنم كه سخنرانی استاد رحيم پور ازغدی پيرامون پیشگویی های نستر آداموس رو گوش بديد كه به اطلاعاتتون افزوده ميشه اين لينك دانلودشه قرار دادم كه دانلودش كني: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=73065&musicID=67392 در خصوص شخصيت و پيشگويي هايي نوسترآداموس ده ها كتاب نوشته شده و فيلم هاي گوناگوني نيز ساخته شده است ؛ از تحقيقات مختلف در خصوص شخصيت و آثار وي به دست مي آيد كه اظهارنظر در مورد او كار بسيار دشواري است ،زيرا همان طور كه برخي افراد او را يك پيشگوي واقعي مي دانند و آثار او را نمونه هاي واقعي از پيشگويي غير قابل انكار حوادث آينده قلمداد مي كنند ، اما محققان و دانشمندان بزرگي هم به شدت با اين ديدگاه مخالف بوده، آن را به كلي رد مي كنند . تحصيلات نوسترادام در علم طب و ستاره شناسي بود . نه تحصيلاتي در علوم غريبه داشته و نه خود مدعي پيشگويي بود ، حتي در نامه هاي متعددي كه به فرزندش و ديگران نوشته، تاكيد مي كند كه خود را پيشگو نمي داند ؛ در هر حال همه داوري ما در خصوص اين امر به متون موجود و آثار باز مانده از وي برمي گردد كه البته تحقيق و بررسي در مورد آن ها نيز داراي مشكلاتي است . دليل امر آن است كه آنچه به عنوان پيشگويي هاي نوسترآدام اكنون وجود دارد ، نسخه هاي ترجمه و تفسير شده اي است كه اعتماد چنداني نمي توان به آن ها كرد ؛ در واقع مشكل از آن جا آغاز مي شود كه نوستردام آثار خود را در قالب تقويم هاي نجومي و ابيات و اشعار مختلف و با ادبيات بسيار مبهم و با استفاده از لغات و واژگاني مختلف نوشته است ، در نتيجه بعد از وي تلاش بسياري در خصوص تفسير و تحليل اين ابيات و اشعار به كار برده شد و همچنين در برگردان اين اشعار به زبان هايي مانند انگليسي نيز امانتداري لازم به خرج داده نشد . انتقاد جدي منكران صحت پيشگويي هاي نوسترآدام اين است كه بر اساس شواهد و قرائن يقيني، بخشي از آثار وي كپي برداري كامل از آثار نويسندگان و پيشگويان قبلي است . همچنين مترجمان را وادار كرده به نوعي اين اشعار مبهم را منطبق بر اتفاقات مشهور ترجمه و تفسير كنند . البته برخي هم بر اين باورند كه برخي از حوادث و جنگ ها هم توسط كشورهاي سلطه گر و بر اساس اشعار وي رخ داده تا توجيهي براي اين جنايات باشد ؛ در واقع كشتن برخي شخصيت هاي مشهور و تاثيرگذار به نوعي بر اساس فيلم نامه اي كه توسط نوسترآدام نوشته شده بود ، انجام شد تا توده جامعه اين اتفاق را واقعه اي يقيني و غير قابل انكار تلقي كرده، از دست هاي پشت پرده انجام اين جنايات بزرگ تا حدي غافل شوند و آن را نوعي تقدير حتمي آسماني بدانند . در عين حال بسياري هم بر اين باورند كه نوسترآدام بدون شك پيشگويي هايي از حوادث آينده داشته كه نمي توان آن ها را انكار كرد . بر اين اساس فيلم هاي مستندي مانند : "مردي كه آينده را ديد" يا "نوسترآدام2009" و "نوسترآدام 2012" هم ساخته شده كه در سطح وسيع تبليغ و ترويج مي شود . استفاده هاي سياسي و تبليغاتي و در خدمت اهداف و اغراض قدرت هاي سلطه گر از اشعار منتسب به نوسترآدام بسيار بوده و هست . اما ببينيد بزرگوار كساني هستند كه از طريق علوم غريبه يا علم نجوم و يا رياضت به بعضي از پيشگويي ها دست مي يابند, مانند كاهنان زمان فرعوت كه آمدن حضرت موسي را براي موسي پيش گويي كردند; حتي زمان انعقاد نطفه و به دنيا آمدن او را خبر دادند. در مقدمه كتاب پيشگويي هاي نوستر آداموس , نقل شده است كه ايشان از طريق علم نجوم به بعضي از پيشگويي ها دست يافته است . علاوه بر اين كه ايشان اين پيشگويي ها را به صورت اشعار چند پهلو سروده است كه مصاديق و معاني زيادي مي توان براي ان پيدا كرد. از اين رو وقتي مصداق آن روشن گرديد, معنا و مراد شاعر نيز روشن خواهد شد. البته پيش از آن تشخيص مراد شاعر مشكل است مگر ان كه تصريح كرده باشد; همانند اشعار شاه نعمت الله ولي كه به بعضي از سروده هاي ايشان اشاره مي شود: قدرت كردگار مي بينم حالت روزگار مي بينم حكم اسمال صورتي دگر است نه چو پير اروپا مي بينم از نجوم اين سخن نمي گويم بلكه از كردگار مي بينم عين و را و ذال چون گذشت از سال بوالعجب كار و بار مي بينم در خراسان و مصر و شام و عراق فتنه و كار زار مي بينم ظلمت ظلم ظالمان ديار بي حد و بي شمار مي بينم قصه اي بس غريب مي شنوم غصه اي در ديار مي بينم غارت و قتل و لشكر بسيار در ميان و كنار مي بينم بنده را خواجه وش همي يابم خواجه را بنده وار مي بينم مذهب و دين ضعيف مي يابم مبتدع افتخار مي بينم ماه را روسياه مي يابم مهر را دل فكار مي بينم ترك و تاجيك را به همديگر خصمي و گير و دار مي بينم تاجر از دست دزد بي همراه مانده در رهگذار مي بينم مكر و تزوير و حيله در هر جا از صغار و كبار مي بينم حال هندو خراب مي يابم جور ترك و تاتار مي بينم بقعه ئ خير سخت گشته خراب جاي شمع شرار مي بينم بعد امسال و چند سال دگر عالمي چون نگار مي بينم چون زمستان پنجمين بگذشت شمش خوش بهار مي بينم نائب مهدي آشكار شود بلكه من آشكار مي بينم پادشاهي تمام دانايي سروري باوقار مي بينم بندگان جناب حضرت او سر به سر تا جدار مي بينم تا چهل سال اي برادر من دور آن شهريار مي بينم ...

گـ . . ـلادی
ساعت1:22---6 اسفند 1389
سـ ـلام امید وارم که حـ ـالتون خوب باشه بازم سوال داشتم راجب کفن کردن چــرا مسلمانا وقتی از دنیا میرن باید کفن کنن این که کفن کنن واجب یعنی میشه یه مسلمان بعد از مرگش اونو بزارن داخل تابوت و بعد خاکش کنن
پاسخ: سلام سوال خوبي پرسيده ايد.در جواب بايد عرض كنم كه دستورات‌ اسلام‌ نسبت‌ به‌ غسل‌، كفن‌ و دفن‌ ميت‌ براي‌ حفظ‌ بهداشت‌ وسلامتي‌ ديگران‌ و مطابق‌ اصول‌ اولية‌ بهداشت‌ مي‌باشد، علاوه‌ بر اينكه‌ حفظ‌حرمت‌ و آبروي‌ ميت‌ و خانواده‌ او هم‌ مي‌شود كه‌ اين‌ مطلب‌ با توجه‌ به‌دستورات‌ اسلام‌ در اين‌ مورد فهميه‌ مي‌شود و اين‌ دستورات‌ بعضي‌ واجب‌است‌ كه‌ بايد حتماً انجام‌ شود و بعضي‌ مستحب‌ است‌، بعضي‌ از آنها عبارتنداز: 1ـ بايد ظاهر جسد را بامواد ضد عفوني‌ مانند سدر و كافور شست‌. 2ـ جسد را بايد سه‌ نوبت‌ غسل‌ داد، يعني‌ خوب‌ شستشو نمود. 3ـ پس‌ از شستشو بايد آنرا ضد عفوني‌ كرد؛ يعني‌ با كافور حنوط‌ نمود. 4ـ كسي‌ كه‌ غسل‌ مي‌دهد پيش‌ از هر غسل‌ لازم‌ است‌ دستهاي‌ خود را خوب‌بشويد تا چيزي‌ از آلودگي‌ از قبلي‌ به‌ بدن‌ سرايت‌ نكند. 5ـ سوراخهاي‌ بدن‌ كه‌ ممكن‌ است‌ ترشحات‌ آلوده‌اي‌ بيرون‌ آيد لذا آنها را باپنبه‌ بايد گرفت‌ كه‌ تا زير خاك‌ نشده‌ اطراف‌ را آلوده‌ نكند. 6ـ بايد جسد را در دو پارچه‌ تميز پيچيد و بعد يك‌ پارچه‌ سرتاسري‌ كه‌ بالا وپائين‌ آن‌ محكم‌ بسته‌ مي‌شود گذاشته‌ مي‌شود تا از سرايت‌ ميكرب‌ تا هنگام‌دفن‌ جلوگيري‌ شود. 7ـ پارچه‌اي‌ كه‌ انتخاب‌ مي‌شود سفيد است‌، زيرا رنگ‌ سفيد خاصيت‌ فراردهنده‌ ميكروبها را دارد و رنگ‌ سفيد مطلوب‌ همه‌ است‌ و باعث‌ مي‌شود كه‌احساس‌ تنفر كمتري‌ از مرده‌ شود؛ البته‌ انتخاب‌ رنگ‌ سفيد از مستحبات‌ است‌همچنانكه‌ هنگام‌ تولد رنگ‌ سفيد انتخاب‌ مي‌شود. 8ـ قبر را بايد طوري‌ گود كرد كه‌ بو و ميكروب‌ از آن‌ به‌ خارج‌ سرايت‌ نكند. امام رضا(ع) در اين مورد فرمود: "كفن كردن ميت به چند جهت است: 1- عورت او پيدا نباشد (و اگر زن است بدن او پيدا نباشد). 2- مردم نتوانند به او نگاه كنند. شايد براي ديگران خوشايند نباشد. 3- اگر بدنش درد و رنج و بيماري داشته يا كجي صورت و بدن و قبيح المنظر شده، باعث قساوت قلب ديگران نشود. 4- كفن كردن او باعث احترام و عظمت پيش چشم مردم باشد و نزد آنان محترم جلوه كند. 5- او را كفن مي كنند تا دوستانش با ديدن او محبّت و مودّت او را نسبت به فرزندان و خويشانش حفظ كنند.( وسائل الشيعه، ج2، ص 725، به نقل از علل و عيون.)


مسلمان
ساعت15:52---26 بهمن 1389
سلام

افراديكه خواب هستند با تلنگري بيدار ميشوند ولي كسانيكه خودشان را به خواب زدند ...



افسوس، و هزار افسوس، که عمر مانع شد و نگذاشت مقصود رسول خدا تحقق یابد، و گفت: مرض بر او غلبه کرده، هذیان مى‏گوید، کتاب خدا ما را بس است، رسول خدا با یکدنیا اندوه و غم چشم از جهان بستند...

ابن سعد در طبقات با اسناد خود از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت مىد قال: اشتکى النبى صلى الله علیه و آله یوم الخمیس، فجعل، یعنى ابن عباس، یبکى و یقول: یوم الخمیس و ما یوم الخمیس!

اشتد بالنبى صلى الله علیه و آله وجعه فقال: ائتونى بدواة و صحیفة اکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده ابدا،

قال: فقال بعض من کان عنده: ان نبى الله لیهجر!

قال: فقیل له: الا ناتیک بما طلبت؟

قال: او بعد ماذا؟قال: فلم یدع به[1]

ابن عباس درباره روز پنجشنبه (که رسول خدا صلى الله علیه و آله از مرض متالم و ناراحت‏بودند) گریه مى‏کرد و مى‏گفت: روز پنجشنبه و نمى‏دانید در روز پنجشنبه چه خبر بود، درد و مرض پیغمبر شدت کرد و فرمود: یک دوات و صفحه ‏اى بیاورید، تا براى شما مطلبى را بنویسم که پس از آن هیچگاه گمراه‏ نشوید، ابن عباس گوید: بعضی افراد مجلس گفتند: پیغمبر خدا هذیان مى‏گوید: ابن عباس گوید: و پس از آن برسول خدا گفته شد: آیا بیاوریم آنچه را مى ‏خواستى؟ فرمود: آیا بعد از این حادثه ؟ رسول خدا دیگر طلب ننمود.

و با سند دیگر از سعید بن جعفر روایت مى‏کند که ابن عباس گفت: یوم الخمیس و ما یوم الخمیس! (2)

ابن عباس مى‏گوید: روز پنجشنبه و نمى‏دانید روز پنجشنبه چه روزى بود. کسالت رسول خدا صلى الله علیه و آله شدت کرد و فرمود: دوات و صفحه‏اى بیاورید تا براى شما مکتوبى را بنویسم که پس از آن هیچگاه گمراه نشوید، و در حالیکه در نزد پیغمبر خدا دعوى و تنازع جایز نیست نزاع کردند و گفتند: حالش چگونه است؟ آیا هذیان مى‏گوید؟ از او سؤال کنید!

رفتند بار دیگر از رسول خدا بپرسند که چه مى‏خواهد، فرمود: واگذارید مرا، آنچه من الان در آن هستم بهتر است از آنچه شما مرا به آن مى‏خوانید.

و با سند دیگر از جابر بن عبدالله انصارى روایت کند که: لما کان فى مرض رسول الله صلى الله علیه و آله الذى توفى فیه، دعا بصحیفة لیکتب فیها لامته کتابا لا یضلون و لا یضلون،

قال: فکان فى البیت لغط و کلام و تکلم عمر بن الخطاب قال: فرفضه النبى.

‏جابر بن عبدالله انصارى مى‏گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله در مرض موت خود صفحه ‏اى خواستند، تا در آن نامه‏اى براى امت‏خود بنویسند، که بر اثر آن امت گمراه نکنند، و گمراه نشوند.

جابر گوید: در اطاق رسول خدا در اثر این درخواست پیغمبر سخنانى رفت، و صدا بلند شد، و عمر بن خطاب تکلم نمود، و پیغمبر او را طرد فرمود.

و با سند دیگر از عمر بن خطاب روایت مى‏کند: قال: کنا عند النبى و بیننا و بین النساء حجاب، فقال رسول الله صلى الله علیه و آله: اغسلونى بسبع قرب، و اتونى بصحیفة و دواة، اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا!

فقال النسوة: ائتوا رسول الله صلى الله علیه و آله بحاجته.

قال عمر: فقلت: اسکتن فانکن صواحبه، اذا مرض عصرتن اعینکن و اذا صح اخذتن بعنقه!

فقال: رسول الله صلى الله علیه و آله: هن خیر منکم.[3]

عمر بن خطاب گوید: ما در محضر پیغمبر خدا بودیم و بین ما و جماعت زنان پرده و حجابى بود، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مرا با هفت مشک آب غسل دهید، و یک صفحه
پاسخ: سلام به مسلمان عزیز.ممنون از نظر دقیق و کاملتون.استفاده کردم. اما ظاهرا ناقص مانده مطلبتون.


از مهرداد به زینب بانو
ساعت4:39---12 دی 1389
سلام خدمت شما و بقیه های گرامی.اولا اگر از دست من ناراحت شدید من معذرت میخوام من قصد و منظور توهین نداشتم.مدل حرف زدن من اینجوریه که باید تصحیحش کنم حتما.ولی میدونید چیه؟من دلم به حال خودمون میسوزه وقتی میبینم هیچ اطلاعاتی درباره دینمون نداریم و به قول معروف شدیم کاسه داغ تر از اش.مثلا داشتم نظرات مطلب کتک زدن زن در اسلام رو میخوندم یه خانمی به خاطر اینکه هیچ اطلاعی از دینش نداره از دست اقای طلبه پاسخگو ناراحت شده بود و میگفت شنیدم قران گفته توی کار ها باهم مشورت کنید!!!"همه ما فقط شنیدیم.هیچ وقت فکر نکردیم.هیچ وقت نرفتیم تحقیق کنیم.بله توی برنامه کودک شبکه های سیما هیچ وفت نمیاد به بچه ها بگن بله در اسلام گفته شده زن ها رو میتونید بزنید!توی برنامه کودک های مذهبی مثلا دختر بچه به سن تکلیف رسیده فرشته ها رو دختر کوچولو میکشن که دو تا بال دارن و بعد این فرشته ها مثلا دختر بچه رو تشویق میکنن که ایستاده و نماز میخونه.شرط میبندم 99.9% مردم عادی نمیدونید در قران گفته شده فرشته ها مونث نیستن.و حتی در مقام تحقیر زن در قران گفته شده ایا میپندارید زنانی که ارایش میکنند و زیور الات به خودشون می اندازند و قدرتی ندارند که از خودشون دفاع کنند .فرشته گان خدا یا فرزندان خدا هستند؟پس چرا توی برنامه کودک فرشته ها رو دختر میکشن.این یعنی دروغ.والا من توی این ایه چیزی جز تحقیر زن نمیبینم.محمد میتونست بگه خدا فرزند نداره.همین و بس.یا بگه فرشته های خدا مرد هستند.تموم شد و رفت.ولی هیچ کدوممون نمیدونم چی رو قبول کردیم.چیزی که ما قبول کردیم روایت و برنامه کودک و دروس دینی ابتدایی و راهنماییه.بله توی این دروس گفته شده در قران خداوند گفته است زن و شوهر باید با هم مشورت کنند.نیومدن حقایق رو بگن که.نیومدن بگن در نهجالبلاغه علی گفته با زنان حتی در کاری های خیییییر هم مشورت نکنییید.(اخرشه به خدا)وقتی هم کسی پیدا میشه میفهمه حقیقت چیه میان اینجور جوابش رو میدن میگن توی همه فرهنگ ها زنان کتک خورده داریم.پس به به اسلام خوبه.این توجیه؟یکی نیست بگه اقا جان کانال 2 فرانسه موضوعش مردان معتاد و روانی بوده که زنان خودشون رو زدن.حتما هم کار بدی کردن که جمعیت حمایت از زنان کتک خورده ایجاد شده.حالا چرا قران ما از این کار این مردان دفاع کرده و هیچ کجاش نیومده بگه یا ایهالذین امنوا بسازید جمعیت حمایت از زنان کتک خورده!!! اون رو دیگه ما نمیدونیم!!!وقتی من میام میپرسم چرا یه جا روایت داریم تیر رو از پای علی کشیدن علی نفهمید ولی جای دیگه در نماز اون جریان رو فهمید هزاااار مدل جواب واسش میشه پیدا کرد.میخاین جواب هاشو قبل از پاسخ اقای طلبه پاسخگو بهتون بدم؟میگن علی در نماز از خودش غافل میشده نه از محیط پیرامونش!!!واسه همین درد خودش رو نفهمیده ولی صدای سائل رو شنیده.(حالا ما نمیدونیم حس لامسه علی از کار میوفتاده ولی حس شنواییشون خوبه خوب کار میکرده!تازه مگه درد تیر از محیط پیرامون نمیاد؟پس باید مثل صدا که از محیط پیرامون میاد حس بشه.اگه درد شکم بود که از درون بود خوب میشد قبول کرد ولی این دیگه....!!!)اینم جواب.یکی میگن نماز خوندن و زکات دادن در کنار همه.زکات دادن در حین نماز مشکلی در عبادت ایجاد نمیکنه و نمیشه گفت علی حواسش اینور اونور بوده.چون دادن زکات برای خداست پس حواس علی به غیر خدا پرت نشده!!!(ما هم نگفتیم به غیر خدا پرت شده.گفتیم چطوری اینجا صدا رو شنید اونجا درد رو نفهمید؟)یه جواب اینه که میگن خداوند مقرر کرده بوده این اتفاق بیوفته تا ایه ولایت نازل بشه.پس حواس پرتی علی به خواست خدا بوده !!!(این یعنی اقا جان اصلا به ما چه؟ما جوابی نداریم برو با خدا طرف شو.خواست خدا بوده)یه جواب اینه که میگن ائمه مثل ادم های عادی نبودند پس این مثال رو با احساسات خودتون واسه علی مثال نزنید.(این جواب هم دیگه اخر پیچوندنه.یعنی بشینید حرف نزنید شما نمیفهمید این چیزا رو)پس میبینید جوابای زیادی هست.وقتی میگیم توی خطبه 81 (فکر کنم) نهج البلاغه علی گفته زنان ناقص العقل اند با زنان مشورت نکنید زنان در عبادت به مردان نمیرسن چون عادت ماهانه دارن.میپرسیم یه امام خدا ایا باید این حرفا رو بزنه؟؟؟در مقام ماست مالی بر میان میگن.نه امام علی اعصابش خورد بوده از دست یکی از زنها که باعث جنگ شده واسه همین اینها رو گفته!!!اخه شمایی که میگین حالات ائمه مثله ما ادمای عادی نیست پس چه فرقی بین من ادم معمولی که نمیتونم جلوی عصبانیتم رو بگیرم هست با امامی که از عصبانیت این حرف رو میزنه؟!یه سوال ساده ازتون میپرسم.چرا خدا یه پیامبر ژاپی توی عربستان نازل نکرد؟چی؟ژاپنیه میگفته اوچینگوشوماتاتو اوکویایی ماتاتا عربا نمیفهمیدن؟خیلی مسخره است دارین میخندین حتما.اها.تازه توی قران گفته شده واسه هر قومی پیامبری از همان قوم فرستادیم تا زبان هم رو بفهمن و با فرهنگ هم اشنا باشن؟پس واسه همین ژاپنی نازل نکرده.خوب نمیشد کنار این ژاپنیه خدا یه مترجم ژاپنی-عربی و عربی-ژاپنی هم نازل میکرد؟اینجوری که دیگه مشکلی پیش نمیاد؟میاد؟چیه بازم حرفم مسخره است؟ولی ممکن بود مترجمه اشتباه کنه؟مثلا یه معنی ولایت رو با دوست اشتباه ترجمه کنه یه فلاکت عظیم به پا بشه؟خوب راست میگینا.حالا پس میشه بگین چرا خدا واسه ما یه پیامبر عرب نازل کرده با یه مترجم عربی-فارسی؟این مشکلی پیش نمیاره؟زینب بانو ما شیعه ها عیبمون همینه که وقتی میبینیم اقای طلبه پاسخگو میان و اسم شونصد نفر رو میبرن مثلا از محمّد ابراهیم خلوتى (حلوانى)، از حسن‏بن حمّاد سجّاده، از على‏بن عابس، از اعمش و ابى‏جحّاف، از عطیّه، از ابى‏سعید خدرى....تقی نقی قلی...اسمایی که اصلا ما نمیشناسیم کی بودن.چه شکلی بودن.تحصیلاتشون چی بوده اسم میبرن ما میگیم اهاااا پس خدا بلد نبوده.این ادمایی که اسمشون رو اینجا دیدیم درست گفتن.پس بابا حله شیعه رو عشقه.از سنی دفاع نمیکنم.ولی حداقل اینه که اونها که خودشون عرب زبان هستند و معانی قران رو 100% کامل تر ما میفهمن و میدونن به یک سری مواردی اعتقاد دارن و فقط میگن حرف حرف خدا.نه بنده خدا.که سو استفاده نشه.که در و دکان نشه.ولی شیعه که به دکان نیاز داره میاد میگه نه!خدا کامل نگفته.خدا منظورش این نبوده.ما منظورش رو میدونیم.ما باید امامت داشته باشیم.چون روایت داریم.روایت از کجا داریم؟(خدا هم نداند) میگن روایت داریم ما باید امام شما باشیم.و این بهترین راه برای سو استفاده افراد میشه.این همه بحثی که من به راه انداختم و باعث خشده دار شدن اعصاب همگی شد به همین خاطر بود که میخاستم به همین جا برسیم.بفهمیم وقتی میان روایت های مختلف درست میکنند اخرش یه جای کار گره میخوره و دستشون رو میشه.اگر ناراحتتون کردم معذرت میخام.اعتقاد هر کسی به خودش مربوطه ولی جایی که اعتقاد دانسته باشه.نه اینکه از برنامه کودک و دروس راهنمایی اومده باشه.
پاسخ: با سلام.جناب مهرداد این مدل حرف زدن به نظرتان بهتر شود خوب نیست.ادب چیزی است و داشتن معلومات دینی چیز دیگر.قرار نیست که هر کس اطلاعات دینی او چه موافق چه مخالف زیاد بود با بی احترامی حرف بزنه .خب بی خیال لک الخیار. جناب مهرداد کمی با انصاف بنویسیم بهتر است .شما چرا عالم بچگی رو دارید با این مباحث خلط می کنید. کدام تحقیر زن چرا آیه رو هر جور دوست دارید ترجمه می کنید ترجمه درست: آيا كسى را كه در [ميان زر و] زيور پرورش يافته و در [ميدان كشمكش و] مبارزه بيانگر [دليل و برهان خود] نيست [، او را فرزند خدا و نصيب و بهره او مى‏پندارند]؟ این کجاش تحقیر زن است.بفرمایید ما هم استفاده کینم. برای من جالب است که شما جنسیت فرشته را مرد می دانید این مطلب را بر ما هم اثبات کنید.این دروغ رو هم نکنه شما در برنامه کودک دیده اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینکه فرشته ها دختر کشیده می شوند ربطی به دین ندارد که مگر در ادیا دیگر غیر از این است.این یک بحث عرفی است بخاطر حالات فرشته و نام او دختر تصور می کنند.والا پیامبر معین کردند.قرار نیست بعضی مسائلواضح هم توسط پیامبر گفته شود. جناب مهرداد قرار نیست در بحث، ما خلاف واقع حرف بزنیم کی گفته موضوع بحث کانال دو فقط بحث مواد مخدر است.یک تحقیق درست بکنید.بحث این شبکه کاملا با بحث ما منطبق است. علت این هم که من بحث غرب رو مطرح کردم برای ساکت کردن اونهایی بو د که غرب رو متمدن و اسلام رو خشن میدونند بود.چه کنم که دقت نمی کنیدو... شما متأسفانه فقط مغالطه می کنید بحث مشورت با زن هم بحث مفصلی است و به اندازه کافی جواب قانع کننده داده اند.یک سرچ کنید می بینید. جناب مهرداد ما قبلا قرار شد بحث ها رو یکی یکی پیش ببریم والا اگر قرار سوال پرسیدن باشه همه بلدند بپرسند. شما سوالها رو یکی یکی مطرح کنید تا بحث کنیم. بعدش مغالطه نکنیم. خلاف واقع نگوییم و.....


زینب ص
ساعت22:17---11 دی 1389
اقا مهرداد سلام

من تو خیلی از موضوعای این وبلاگ سوالاتون خوندم همچنین جوابا خیلی خوشحالم که دنبال جواب و شبهات ذهنتون هستید اما یکم دلم شکست طرز سوال پرسیدنتون یکم خوشایندو پسندیده نیست مثلا ببنید و خودتون قضاوت کنید(اینکه در هنگام نماز تیر رو از پای علی کشیدند و علی متوجه نشد یا اینکه در حین نماز حضرت علی چشم و گوشش اینور اونور بود که سائل رو دید و ....؟؟؟)

میتونید جوره بهتری ببرسید تا بقیه هم ناراحت نشن اخه میشه درباره امام اینجوری صحبت کرد امامو با خودمون مقایسه کردی و میگی چشش اینور و اونور بوده این ماییم که چشمون اینور و اونوره اگه دوست داشتید از این به بعد یکم بهتر سوالتونو مطرح کنید.ممنون داداشم

پاسخ: زینب خانم برای این سوال آقا مهرداد جواب خوب و مفصل دارم به موقع خواهم داد چون می خواهم در صفحه وبلاگ قرار بدم. تذکرتون هم به ایشون به جا و درسته.


زینب ص
ساعت22:08---11 دی 1389
سلام

به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی مفصل و کامل بود ازتون هم خیلی خیلی ممنونم چرا که خیلی زحمت کشیدید.واقعا از خدا میخوام تمام گمراه هارو هدایت کنه ومارو بر خط امیر مومنین ثابت نگه داره چرا که راه روشنی هست.اما چند نکته هم برام بیش اومد اینکه فرمودید خیلی از علما وکبار اهل تسنن این روایات رو تو کتابشون به کار نمیبرن از اینها بگذریم خوب پس اشخاصی که این روایات رو نقل کردند یعنی علمایی که ذکر کردید (اول اینکه علمای معتبری هستن؟) و اینکه اونها باز سنی هستن یا سنی فوت کردن؟اگه بگید اره که دیگه واقعا نمیدونم چی بگم؟

این یه مسئلة، اما غیر از این فرمودید بعضی از علما 12 نفر رو از صحابه انتخاب کردند که از ضمن اونها یزید لعنة الله علیه من میخوام اسم اون دوازده نفر رو بدونم تا بتونم دربارشون بخونم. اگر هم بهم کتاب معرفی کنید به من لطف کردید

زنده باشید بزرگوار
پاسخ: سلام.زینب خانم منظورتون از 12 نفر کدام ها بودند نفهمیدم. در مورد این موضوع و منابع اون شما می تونید کتاب شبهای پیشاور که مناظره عالم شیعی با دو نفر از عالمان اهل سنت است مطالعه کنید.نام عالم سلطان الواعضین شیرازی است. این کتاب به صورت مناظره است که رو در رو بحث کردند و بعدا به صورت کتاب چاپ شده.شما اگر این کتاب رو مطالعه کنید راحت به 90درصد شبهات اهل سنت جواب خواهید داد.وشما رو در بحث شیعه وسنی غنی میکند. جالب اینجاست که از منابع خود اهل سنت بر ضدشون استفاده می کنه و در آخر هم پیروز مناظره می شوند.


مهرداد
ساعت12:46---10 دی 1389
سلام.از پاسختون ممنونم.ولی مثله اینکه من خوب بلد نیستم سوالاتم رو بپرسم.چرا که شما در جواباتون سوال من رو به کلی تغییر میدین و جوابش رو میدین.مثلا من گفتم اگر از امام علی در قران سخنی به صراحت ذکر میشد خیلی از مشکلاتی که الان داشتیم رو نداشتیم.شما در جواب من میگین::"من یک سوال می پرسم چرا با اینکه خیلی ها می دونستند امام حسین حق است ولی بعد او رو به صورت فجیع به شهادت رسوندند.پس این حرف شما پذیرفته نیست!!!!"بحث ما سر قرانه.ایه ای که در قران امده و گفته امام حسین حق است رو برای من بفرمایید من از گمراهی در بیام لطفا.اصلا کی گفته امام حسین حق بوده؟در روایات اومده؟خوب بحث ما همینه.بحث ما سر همین روایات و قرانه.حرف کلی من اینه که اگر در قران امده بود امام حسین حق است مطمئن باشید همه میپذیرفتن و امام حسین رو به صورت فجییییع به شهادت نمیرسوندند.بعد از اون هم جواب این سوال رو هم ندادین.بالاخره کدوم روایت دروغه؟؟؟! اینکه در هنگام نماز تیر رو از پای علی کشیدند و علی متوجه نشد یا اینکه در حین نماز حضرت علی چشم و گوشش اینور اونور بود که سائل رو دید و ....؟؟؟
پاسخ: سلام ببخشید جواب سوالاتتون رو با تاخیر میدم.چون باید با دقت بخوانم و با دقت جواب بدم لذا باید فرصت خوبی داشته باشم تا با حوصله بحث کنم. جناب مهرداد سوال شما واضح بود و جواب من هم واضح.دقت نکردید من در مورد امام حسین نکته ای عرض کردم برای جواب شما.اگر دقت کنید ربطشان معلوم است.شما چرا مشکلات الان رو دارید مطرح می کنید چرا موقعیت زمان نزول رو حساب نمی کنید. شما میگید اگر در قرآن بود همه می پذیرفتند چرا حضرت رسول رو نمی پذیرفتند.مگر در قرآن آیه تطهیر که به اعتراف خود اهل سنت در مورد اهل بیت است و امام حسین هم جزئ اهل بیت چرا قبول نکردند.بعضی چیزها واضح است . در مورد نماز امام علی گفتم مفصل بحث میکنم.


زینب ص
ساعت11:07---10 دی 1389
سلام دوباره ممنو از جوابتون

اما این جواب برای من کامل نبود میدونید با یک سنی بحثم شده بود فکر میکردم معلوماتم کافیه در باره بضعی مسائل ولی متوجه شدم هنوز اول راهم باید بیشتر بخونم و بدونم

اما در باره این سوال که ایا ایه ای هست در قران شما گفتید نیست خوب درست اما از روایات از خود پیامبر چطور؟روایتی هست که بگه هر پیامبر باید جانشین خودش رو انتخاب کنه؟روایتی که تو کتاباشون باشه؟

یا اگه نه تو همون کتابای خودمون ؟

بازم تشکر ،فعلا


پاسخ: سلام .ببینید زینب بزرگوار اهل سنت همه چیز رو می خواهند از قرآن ثابت کنند در حالی که خوب ما عقل که حجت باطنی است داریم.ودر قرآن به طور صریح آیه ای بر لزوم امام که باشد نیست اما داریم آیاتی انتخاب جانشینی رو ثابت می کنند. آیه ای که بخواهد ثابت کند پیامبر باید جانشین انتخاب کند این آیه است که خدا دستور می دهد باید جانشین خودت رو انتخاب منی: خداوند در آیه 67 سوره مائده می فرماید: ”یایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم نفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکفرین...ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده ای و خداوند تو را از (گزند) مردم نگاه می دارد.همانا خدا گروه کافران را هدایت نمیکند“ که در این آیه خداوند دستور به انتخاب جانشینی علی(ع)میکند. خود علما و بزرگان اهل سنت هم اعتراف دارند که این آیه در مورد امیرالمومنین می باشد مثل: 1 - روایت ابى نعیم اصفهانى ابى نعیم از ابوبکر خلاد، از محمدبن عثمان‏بن ابى‏شیبه، از ابراهیم‏بن محمدبن میمون، از على‏بن عابس، از ابى‏حجّاف و اعمش، از عطیه، از ابى‏سعید خدرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» بر رسول خدا(ص) در شأن على‏بن ابى‏طالب(ع) نازل شده است.( الخصائص، ابن بطریق، به نقل از کتاب «ما نزل من القرآن فى علىّ» از ابى‏نعیم اصفهانى) 2 - روایت ابن عساکر ابن عساکر از ابوبکر وجیه‏بن طاهر، از ابو حامد ازهرى، از ابومحمد مخلّدى حلوانى، از حسن‏بن حمّاد سجّاده، از على‏بن عابس، از اعمش و ابى‏الجحاف، از عطیه از ابى‏سعید حذرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» بر رسول خدا(ص) در روز غدیر خم در شأن على‏بن ابى‏طالب(ع) نازل شده است.( ترجمه امام على‏بن ابى‏طالب‏علیه‏السلام از تاریخ دمشق، ج 2، ص 86) 3 - روایت واحدى واحدى ابوسعید محمدبن على صفّار، از حسن‏بن احمد مخلدى از محمّدبن حمدون، از محمّد ابراهیم خلوتى (حلوانى)، از حسن‏بن حمّاد سجّاده، از على‏بن عابس، از اعمش و ابى‏جحّاف، از عطیّه، از ابى‏سعید خدرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» در روز غدیر خم در حقّ على‏بن ابى‏طالب(ع) نازل شد. 4 - روایت حبرى حبرى از حسن‏بن حسین، از حبان، از کلبى، از ابى‏صالح، از ابن‏عباس در تفسیر آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» نقل کرده که آیه در شأن علی(ع) نازل شده است. رسول‏خدا(ص) امر شد تا آن چه درباره او است ابلاغ کند. پس دست علی(ع) را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاده، اللَّهم وال من والاه، وعاد من عاداه»؛ «هر کس من مولاى اویم این على مولاى اوست. بار خدایا! دوست بدار هر کس را که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کس را که با او دشمنى کرده است.»( تفسیر حبرى، ص 262) سند این روایت نزد اهل سنت معتبر است. راویان حدیث 1. راویان حدیث از صحابه دانشمندان اهل سنت به نقل از صحابه روایات متعددى را نقل کرده‏اند که صریح در نزول آیه «تبلیغ» در شأن امام علی(ع) است، از قبیل: 1 - زیدبن ارقم.( الغدیر، ج1، ص424) 2 - ابو سعید خدرى.( تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص173، ح66:9 ؛ در المنثور، ج3، ص117 ؛ ترجمة الامام على‏علیه‏السلام من تاریخ دمشق، ج2، ص85، ح588) 3 - عبداللَّه بن عساکر.( الامالى، ص162، ح133 ؛ مناقب على‏بن ابى‏طالب‏علیه‏السلام، ص240، ح349 ؛ الکشف والبیان، ج4، ص92 ؛ شواهد التنزیل، ج1، ص239، ح240) 4 - عبداللَّه بن مسعود.( مناقب على‏بن ابى‏طالب‏علیه‏السلام، ص239، ح346 ؛ درّ المنثور، ج3، ص117 ؛ فتح القدیر، ج2، ص60 ؛ روح المعانى، ج4، ص282) 5 - جابربن عبداللَّه انصارى.( شواهد التنزیل، ج1، ص255، ح249) 6 - ابوهریره.( شواهد التنزیل، ج1، ص249، ح244 ؛ فرائد السمطین، ج1، ص158، ح120) 7 - عبداللَّه بن ابى اوفى اسلمى.( شواهد التنزیل، ج1، ص252، ح247) 8 - براء بن عازب انصارى.( مفاتیح الغیب، ج12، ص50 ؛ الکشف والبیان، ج4، ص92) فکر کنم کافی باشه باز هم گفته شده ولی کافیه. شما میفرمایید آیا حدیثی هست که بگوید باید جانشین باشد در حالی که حضرت خود جانشین معرفی کرده و این یعنی واجب است ولازم که معرفی می کند حال دقت کنید روایاتی از خود اهل سنت. هم میارم مثل: رواياتى است كه به تعداد امامان تصريح مى كنند و تعداد آنان را به «دوازده» منحصر مى كنند، به همين جهت به آنها «اثنى عشر» گفته مى شود. اين احاديث به اسناد مختلف و عبارت هاى گوناگون بيان شده اند كه به بعضى از آنها اشاره مى كنيم: الف) در صحيح بخارى از جابر بن سمرة نقل شده كه من به همراه پدرم نزد پيامبر (ص) بوديم كه ايشان فرمودند: «يكون بعدى اثنا عشر اميراً... كلهم من قريش»; بعد از من براى امت اسلام دوازده امير و خليفه وجود خواهد داشت كه همگى آنها از قريش هستند. اين حديث به همين صورت در منابع شيعه در كتاب امالى و خصال شيخ صدوق هم بيان شده است([3][3]). ب) در صحيح مسلم از جابر بن سمره نقل شده كه پيامبر(ص) فرمودند: «لا يزال هذا الامر عزيزاً الى اثنى عشر خليفةً... كلهم من قريش»; پيوسته امر امامت در بين است با وجود دوازده خليفه پايدار خواهد بود، كه همگى آنها از قريش هستند([4][4]). ج) شعبى از مسروق نقل مى كند كه: ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بوديم و او براى ما قرآن مى خواند، مردى به او گفت: آيا از رسول خدا پرسيديد كه چند نفر بر اين امت خلافت خواهند كرد؟ عبدالله جواب داد: «نعم و لقد سألنا رسول الله ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ فقال: اثنا عشر، كعدّة نقباء بنى اسرائيل»; بله سؤال كرديم، ايشان فرمودند: دوازده نفر به تعداد پيشوايان بنى اسرائيل. اين حديث در كتاب هاى مسند احمد بن حنبل([5][5])، مجمع الزوائد هيثمى([6][6])، مسند ابويعلى([7][7]) و مستدرك حاكم([8][8])، بيان شده است. رواياتى كه علاوه بر تعداد ائمه (ع) به نام آنها هم تصريح كرده اند. اين احاديث در منابع فريقين بيان شده كه در ادامه به بعضى از آنها اشاره مى كنيم: الف) خوارزمى در مقتل الحسين از سلمان المحمدى نقل مى كند كه: به حضور پيامبر (ص) شرفياب شديم كه حسين (ع) در آغوش او بود، چشمان او را بوسيد و فرمود: «انك سيد ابو سادة، انك امام ابن ائمه، انك حجة ابن حجة ابو حجج تسعه من صلبك، تا سعهم قائمهم([9][9])»; تو سيد و آقا و سرور بزرگواران هستى، تو خود امام و فرزند ائمه هستى، تو خود حجت و فرزند حجت خدايى و پدر 9 امام بعد از خود هستى كه آخرين آنها قائم آل محمد (عج) است. ب) جوينى در فرائد السمطين نقل مى كند كه: نعثل يهودى به پيامبر (ص) گفت: از وصى خود به ما خبر بده، چرا كه هيچ پيامبرى نيست مگر اين كه وصى و جانشين دارد و نبى ما يوشع بن نون را وصى خود قرار داد. پيامبر (ص) در جواب فرمودند: همانا وصى و خليفه بعد از من على بن ابى طالب است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسين و بعد از آن ها 9 امام ديگر از صلب حسين هستند. نعثل مى گويد: اى محمد نام آن 9 نفر را برايم بگو، پيامبر هم نام يكايك آنها را بيان مى كند([10][10]). البته عده اى از اهل سنت به خاطر فرار از واقعيت از ذكر اين دسته از احاديث در كتب خود، خوددارى كرده اند، غافل از اين كه با پذيرش احاديث اثنى عشر، چاره اى ندارند جز پذيرش ائمه دوازده گانه كه شيعيان به آن معتقدند، لذا بعضى از اهل سنت كه خواسته اند عدد دوازده را با عقايد خود تطبيق دهند به بيراهه رفته اند([11][11]) و نام كسانى را برده اند كه فسقشان بر همگان ظاهر و آشكار است و حتى در كتب خود اهل سنت به فسق بعضى از آنها اشاره شده است([12][12])، در حالى كه امامان و جانشينان پيامبر (ص) بايد هدايت گر و نجات دهنده مردم از ضلالت باشند نه آن كه خود محتاج هدايت باشند. اما در جواب اين كه مى گوييد علماى شيعه در تعداد ائمه اختلاف دارند، بايد بيان شود كه به مجرد اين كه عده اى از مسلمانان در بعضى از عقايد با شيعه اثنا عشريه اتفاق نظر دارند و شيعه ناميده شده اند، دليل نمى شود كه همه آنان را يك فرقه حساب كرد و فرقه هاى ديگر را هم در حكم شيعه اماميه به حساب آورد. بلكه منظور از شيعه به طور مطلق و بدون قيد، شيعه اثنا عشريه است و اين گروه خود را فرقه ناجيه و بر حق مى دانند و بين علماى شيعه اثنا عشريه هيچ اختلافى در اين امر وجود ندارد و به همين دليل ديگر فرقه هاى اسلامى را اگر چه شيعه ناميده شوند چون مخالفت با كلام پيامبر كرده اند، از خود جدا و باطل مى دانند. چنانچه شيعيان، غلات را كه قائل به الوهيت على (ع) هستند از خود طرد نموده و آنان را كافر مى شمارند. گذشته از اين مطلب، اين اشكال گريبانگير خود اهل سنت نيز مى باشد. چرا كه تمام فرقه هاى اهل سنت، همچون اشعريه، معتزله، ما تريديه و... اگر چه در اسم مشتركند ولى هر كدام از اين فرقه ها عقايد و نظريات خاصى مخالف با گروه ها و فرقه هاى ديگر دارند. پاورقی: [4][4]ـ صحيح مسلم، همان، ج3، ص1453. [5][5]ـ سند احمد بن حنبل، شعيب الارنؤوط، مؤسسة الرسالة، ج6، ص321. [6][6]ـ هيثمى، مجمع الزوائد، دار الكتاب العربى، بيروت، ج5، ص190. [7][7]ـ سند ابويعلى موصلى، دار المأمون، بيروت، ج8، ص444. [8][8]ـ حاكم نيشابورى، مستدرك، دار المعرفة، بيروت، ج4، ص501. [9][9]ـ خوارزمى، مقتل الحسين، مكتبة المفيد، قم، ج1، ص146. [10][10]ـ جوينى، فرائد السمطين، مؤسسة المحمودى، بيروت، ج2، ص134. [11][11]ـ ر.ك: به فتح البارى، ابن حجر عسقلانى، بيروت، دار المعرفة، ج13، ص214. (اختلافات زيادى را در اين زمينه ذكر مى كنند و نام افرادى را نقل مى كند و در ادامه خود قولى را مى پذيرد كه يكى از خلفا را يزيد مى شمارد). و ر.ك: به البداية و النهاية، ابن كثير، دار المكتب العلمية، بيروت، ج6، ص256. [12][12]ـ كه يكى از آنها يزيد بن معاويه است كه احدى در فسق او ترديد ندارد چنانچه ابن كثير مى گويد اكثر ما نقم عليه فى عمله (يزيد) شرب الخمر و اتيان بعض الفواحش (البداية و النهاية، ابن كثير، دار الكتب العلميه، ج8، ص235) و ابن حجر مى نويسد: اهل سنت در تكفير يزيد اختلاف دارند... ولى بنابر قول به مسلمان بودن، او شخصى است فاسق و شرابخوار (الثواعق المحرقه، ابن حجر هيثمى، مكتبة القاهرة، 1385 ق، ص221) آيا چنين شخصى و نظائر او مى توانند خليفه مسلمين باشند.


بنده كنجكاو خدا
ساعت10:18---10 دی 1389
سلام

دوست عزيز شما با نام زيباي وبتون لينك شديد

لطف كنيد ما رو هم با نام بحث و پرسش لينك كنيد
پاسخ: سلام ممنونم . بنده هم با افتخار لینکتون کردم.


یک دانشجوی علوم سیاسی خطاب به آقا مهرداد
ساعت22:49---7 دی 1389
سلام



اولا از دقتی که در این نکته کردید ممنونم ولی دقتتان اشتباه بود. حرف من این بود که بعضی سوالات واقعا از روی دغدغه و تفقه پرسیده نمیشه و غالبا برای مچ گیری است؛ چون فکر می کنند اگه این سوال رو بپرسن مثلا می تونن ایراد و نقطه ضعف بگیرن، اما اصلا اونو با قطعیت مطرح نکردم که حتما این طوره. نه، همه ی ما حق داریم از این سوالات بپرسیم و هیچ کس هم نمی تونه بگه چرا این سوال رو پرسیدی. بعدش هم اونقدر سوالات مهم تر و مورد نیازتر وجود داره که اگه بخوایم اولویت بندی کنیم اونا خیلی واجب ترن اما بازم می گم پرسیدن این سوالا هیچ منعی نداره.



اگه یه دانشجو هم سر کلاس سوالی بپرسه هیچ وقت اونو توبیخ نمی کنم چرا این سوالو پرسیدی،خصوصا اگه سوالش شبهات اسلامی باشه، چون دین اسلام اونقدر کامل هست که برای هر سوالی جواب جامع و مانع داشته باشه و هیچ وقت جلوی پرسشگری رو نگرفته.



یا علی
پاسخ: قابل توجه جناب مهرداددددددددددددددد.


زینب ص
ساعت20:18---7 دی 1389
خیلی ممنون زنده باشید

قال الرسول ص: انما علی وشیعته هم الفئزون

اللهم اجلعنا من المتمسکیم بولایة علی بن ابی طالب

فقط یه سوال ایه ای در قران هست که بگه زمین از حجت خدا خالی نمیمونه؟وایا ایه ای هست که بگه هرپیامبری باید بعد از خودش وصیش رو انتخاب کنه؟ ممنون
پاسخ: شما هم زنده باشید بزرگوار. آیه قرآن نداریم ولی مفسرین واقعی قرآن این نکته رو فرموده اند که اهل بیت قرآن ناطق هستند. حضرت علی علیه السلام فرمود: «لا تخلوا الارض من قائم بحجة الله; هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.» از سنت های دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرا رداده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است. انتخاب جانشین و لزوم آن یک امر عقلی است چه قرآن گفته باشد یانه.این نکته بحث مفصلی داره خواستید بیشتر بحث میکنیم.


مهرداد
ساعت13:48---7 دی 1389
پس چطور در اینجا حضرت علی چشم و گوشش اینور اونور بوده که اون سائل رو میبینه و حرفش رو میشنوه و حتی در حین نماز انگشتر در میاره و به سائل میده؟مگر در توضیح المسائل نداریم کارهایی در حین نماز که باعث بشه حواس ما از نماز پرت بشه رو نباید انجام داد؟مثل حرف زدن.غذا خوردن یا احوال پرسی یا قدم زدن یا رادیو گوش دادن!!!!پس حالا ما روایت تیر رو از پا کشیدن رو باید رد کنیم یا اینکه علی حواسش در نماز همه جا بوده طوری که سائل میاد و ...؟؟؟

در جواب یکی از نظرات که معلم به شاگر پاسخ داده قران کلی گفته و امامان جزیات رو مشکل اساسی همینجاست.همین امر باعث هزاران هزار مشکل شده.سوال اصلی من هم همین بود.نکنه خدا از جنگ و خونریزی بین بنده هاش به خاطر اعتقاداتشون و عقل وخردشون لذت میبره؟هر کسی نسبت به اون چیزی که میفهمه به چیزی معتقد میشه.حالا فرقه های مختلف به وجود میاد.بین این فرقه ها جنگ و خونریزی میشه.نکنه خدا این رو میخواسته؟اگر نمیخواسته چرا یه کلمه نیومد بگه؟خدا میترسیده قرانش تحریف بشه؟یعنی اینقدر قران ضعیف و اسیب پذیره که خدا میترسیده حقایق رو بگه و متوسل شده به کنایه؟که کنایه حرف زدنش مشکل ایجاد کنه؟همینطور که الان هم مشکل افریده.پس نگین کنایه حرف زدن قران خوب بوده.برعکس وحشت ناک بد بوده دلیلش هم همین ایجاد فرقهای مختلفه.خدا به صراحت گفته نماز بخونید.پس هم شیعه نماز میخونه هم سنی.چرا؟به خاطر احترام به حرف خدا.مطمئن باشید اگر به کنایه میگفت نماز بخونید یا شیعه نماز نمیخوند یا سنی باز یه فرقه جدید پیدا میشد مسلمانانی که نماز نمیخونند و مسلمانانی که نماز میخونند.پس کار درستی نیست به کنایه حرف زدن قران.پس چطور وقتی بحث بر سر ازدواجات پیامبر میشه به این دقت راجعه بهش صحبت میشه.نه کنایه به کار میره نه روایت؟؟؟!!!!ازدواجات پیامبر مهمتر از پیدایش فرقه های مختلف و جنگ و خونریزی بین اونها بوده؟!!!!!
پاسخ: سلام بر مهرداد عزیز اول نکته ای عرض کنم و آن اینکه این مواردی را که خدمتتان عرض کردیم.احتمالاتی است که بزرگان فرمودند و علت عندالله نیست.هر چند بعضی مثل آیات که در شآن امام علی است مشخص می باشد. جناب مهران خدا قدرت بر هر کاری دارد ولی قرار نیست که قدرتش را در هر جایی نشان دهد. در مورد اینکه نام علی بود خیلی ها هدایت می شدند من یک سوال می پرسم چرا با اینکه خیلی ها می دونستند امام حسین حق است ولی بعد او رو به صورت فجیع به شهادت رسوندند.پس این حرف شما پذیرفته نیست.در قرآن خیلی آیات ذکر شده که خیلی ها عمل نمی کنند و گوش نمی دهند مثل خلفا. اما اینکه چرا در آیه جمع آمده زَمَخشری مفسّر اهل سنت در کتاب کشّاف می­گوید: این آیه در شأن علی (علیه­السلام) نازل شده. و علّت جمع آمدن ضمیر آن را این می­داند که دیگران هم به انجام چنین کاری بپردازند تا از پاداش آن بهره­مند گردند. در ادبیات عرب مکرّر دیده می­شود که از لفظ مفرد به لفظ جمع تعبیر می­شود، مثلاً در آیه­ی مباهله می­بینیم که کلمه­ی «نسائنا» به صورت جمع آمده در صورتی که با توجه به شأن نزول­ها منظور از آن خصوص فاطمه­ی زهرا (سلام الله علیها) است. همچنین «أنفسنا» جمع آمده است در صورتی که از مردان غیر از وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) و علی (علیه­السلام) کسی در آن جریان نبود. جناب مهرداد در مورد کمک به فقیر در رکوع بارها جواب های مختلف داده شده در اینترنت هم سرچ کنید می بینید.لذا دیگه وارد این بحث نمی شوم .ولی اگه دوست داشتید عرض میکنم برای من مشکلی نیست نمی خواهم تکرار مکررات بشه. خدا جنگ و خونریزی رو نمیخاد ولی اختیار داده به انسانها .اونها قضیه غدیر و جنگ تبوک و...دیدند .پس خودشون نخواستند. همانطور که می دانیم، خداوند در قرآن كریم كلیات احكام و معارف را نقل کرده؛ ولی تفصیل و تشریح آن را به عهدۀ نبی مكرم اسلام (ص) گذاشته است ؛ چنانچه خداوند در قرآن كریم می‌فرماید : (وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ). و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم ، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى ، و امید كه آنان بیندیشند. (وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ ). و ما [این] كتاب را بر تو نازل نكردیم ، مگر براى اینكه آنچه را در آن اختلاف كرده اند، براى آنان توضیح دهى . در آیة یادشده دقت كنید، می‌فرماید: «تبیّن» و نمی‌گوید: «لتقراً» یا «لیتلو» و این نشانه آن است كه پیامبر(ص) علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنی را روشن كند. مثلاً : در قرآن كریم آمده است «اقیموا الصلاة »؛ ولی نیامده است که نماز ها به چه شکل و چند رکعت اند و یا اینکه در شبانه روز، چند وعده نماز و چه مواقعی، باید خوانده شوند، چه سوره هایی خوانده شود و... بنابراین خداوند متعال ، تمام جزئیات این موارد (تشریح و توضیح این مسائل) را به عهدۀ پیامبرش گذاشته است. و آن حضرت فرمودند : «صلوا كما رأیتمونی اصلی»؛ نماز بخوانید، همان طوری كه من نماز می‌خوانم. جناب مهرداد شما اصلا فکر کنید خدا برای امتحان بندگان این کار رو کرده و دلایل مختلفی دیگه هم هست که نگفتم. یککککککک نکته مهم: شما اگر می خواهی خوب بحث کنید می توانید در این انجمن بیاید و بحث کنید:askdin.com انواع کارشناس هم هست.بنده هم در خدمتم.


مهرداد
ساعت13:47---7 دی 1389
سلام.در ابتدا به پاسخ یکی از نظرات جناب اقای "یک دانشجوی علوم سیاسی" باید عرض کنم این استدلال لطیفتون منو کشته.شما چطوری دانشجو شدین با این استدلالتون توی زندگی واسه من سواله.حتما سر کلاس اگر یه دانشجوی بدبخت سوالی از استاد بپرسه شما بلند میشین اون دانشجو رو جهاد میکنید(دست و پاش رو خلاف قطع میکنید و میکشید)!!!بعد از اون باید از شما نویسنده خوب تشکر کنم که اینقدر واسه وبلاگتون زحمت میکشید.اول از همه بگم من به شخصه هیچ مشکلی با اینکه حضرت علی خلیفه بوده یا نه ندارم.این جریان ماله 1400 ساله پیشه.چه فرقی به حال ما داره؟من نمیخوام ثابت کنم علی جانشین بوده یا نه.ولی مشکل من با تفسیرات کلی به دور از عقل از قرانه.مثلا شما میفرمایید خداوند به این خاطر اسمی از علی نبرده که اگر میبرد قران تحریف میشد.سوال من اینه که اگر بخوایم این استدلال رو قبول کنیم پس اولا باید ضعف وحشت ناک قران در برابر تحریف رو قبول کنیم که برده شدن یک اسم در اون.اون رو به تحریف میکشه!!!دوما باید قسمت دوم ایه خدا رو که گفته ما قران رو نازل کردیم و خودمون هم نگهدارش هستیم رو رد کنیم و بگیم نه خدا جون تو اشتباه گفتی.تو نمیتونستی قران رو حذف کنی واسه همین اسم علی رو نبردی!!!اگر خدا قادر مطلقه نباید از احدی بترسه و حرفش رو بخوره.اگر خدا قادر مطلقه حتما بلد بوده اسم علی رو بیاره و همواره قران رو از خطر تحریف حفظ کنه.پس لطفا با این استدالتون ارزش خدا رو پایین نیارین و نگین اگر اسمی رو خدا میاورد قرانش تحریف میشد.پس شما حتما به ضعف قران ایمان دارید که این حرف رو میزنید!!!
دلیل بعد شما اینه که میگین اگر هم خدا اسمی از علی میاورد دلیل نمیشد که دیگه مشکلی پیش نیاد و ممـــــــــــکن بود باز هم مشکلات وجود داشت.همیشه میگن ادم بین بد و بدتر باید بد رو انتخاب کنه.چرا خدا بدتر رو انتخاب کرده؟!!!خوب خدا یه کلمه یه اسم از علی میورد 2 نفر روی کره خاکی به خاطر احترام به حرف خدا پیدا نمیشد که به علی ایمان بیارن؟صد در صد بسیاری از مشکلاتی که الان داشتیم رو نداشتیم.توی هزاران کتاب شیعه و سنی دعوا سره اینه که شیعه میگه این ایه در هنگام رکوع زکات میدهند ماله علیه.سنی میگه نه ماله اماااامت علی نیست و همواره دعوا دارن.اگه به صراحت گفته شده بود الان من و شما هم باهم بحثی نداشتیم و همگی به احترام حرف قران به امامت علی باور داشتیم.اینطور نیست؟پس نفرمایید مشکل باز هم وجود داشت.حداقل من و شما مشکلی نداشتیم اونوقت(البته الان هم نداریم داریم بحث میکنیم)
صحبت بعد من بعد از همه این حرفا اینه که چطور شیعه ادعا میکنه این ایه مخصوص علی اومده.اولا اگر قرار باشه این ایه رو مخصوص علی بدونیم جدا از اینکه این ایه جمع اومده و اینکه منظور خدا این بوده که به ما بفهمونه چه کساااانی(جمع) برای خلافت مناسب هستند و نه چه کسی (مفرد) مشکوک میزنه و قبول کنیم این ایه ربط داره به یک روایت پس ما باید یک روایت رو قبول کنیم نه یک ایه از قران.روایتی که معلوم نیست درست باشه با نه.چطور ثابت کنیم درسته؟مگر روایت نداریم تیری در پای حضرت علی بوده و در هنگام نماز اون تیر رو از پاش درمیارن و حضرت علی اونقددددر متوجه خدا بوده که اصلا دردی رو حس نمیکنه؟!!!پس چطور در اینجا حضرت علی چشم و گوشش اینور اونور بوده که اون سائل رو میبینه و حرفش رو میشنوه و حتی در حین نماز انگ


روسیاه
ساعت20:39---6 دی 1389
سلام

پاسختان عالی و جامع بود.خدا خیرتان دهد.

حقیر هم حدیثی از امام جعفر صادق (ع) شنیده ام:

در این حدیث ابوبصیر از امام صادق(ع) سؤال می‌كند: «آیه «أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنكُمْ » درباره چه كسانی نازل شد؟ امام(ع) فرمود: این آیه در شأن علی(ع) و دو فرزندش حسن(ع) و حسین(ع) نازل شد. ابوبصیر می‌گوید: باز از حضرت سؤال كردم كه مردم می‌گویند، از چه جهت خداوند نام عــــلـــی(ع) و خــــاندانـــش را نبرده است؟ امام صادق(ع) فرمود: در پاسخ به مردم بگویید: دستور نماز خواندن بر رسول خدا نازل شد، در حالی كه سخنی از سه ركعت و چهار ركعت در میان نبود، و این رسول خدا(ص) بود كه ركعات نماز را تفسیر كرد. دستور پرداخت زكات نازل شد، اما در آن نیامده بود كه از چهل درهم یك درهم بپردازید، و این رسول خدا(ص) بود كه نصاب زكات را تفسیر كرد. دستور حج نازل شد در حالی كه در آن نیامده بود كه هفت نوبت طواف كنید، و این رسول خدا(ص) بود كه مراسم طواف را تفسیر كرد.»



امام صادق(ع) در ادامه حدیث می‌فرمایند: «بر همین پایه فرمان خدا نازل شد كه از خدا و رسول خدا(ص) اطاعت كنید و نیز از آنان كه از بین شما صاحبان امر باشند. كه مصداق آن درباره علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) ثابت و پابرجا ماند؛ زیرا در ارتباط با این دستور بود كه رسول خدا(ص) فرمودند: هر مؤمنی كه من سرپرست و مولای او هستم، علی مولا و سرپرست او خواهد بود. و باز فرمودند: به شما مؤمنان سفارش می‌كنم كه از كتاب خدا و خاندان من جدا نشوید كه من از خدا خواسته‌ام كه میان قرآن و خاندانم جدایی نیفكند تا قیامت كه بر حوض كوثر آنان را به من ملحق می‌سازد و خداوند پذیرفت. بدانید كه اگر رسول خدا(ص) لب فرو می‌بست و خاندان خود را معرفی نمی‌كرد، خاندان فلان و بهمان مدعی می‌شدند كه ما صاحب‌الامر شماییم.»
پاسخ: ممنون از زحمتتون .روایت خوبیه.کمک کننده بحث است.احسن به پشت کارت.


زهرا
ساعت16:10---6 دی 1389
سلام

منم این سوال برام پیش اومده بود دبیرستان که بودم از معلممون پرسیدم
و ایشون در جوابم گفتند که قران کلی گفته جزئیات رو امامان گفتند!
خوب بود ممنون


سما
ساعت14:38---6 دی 1389
سلام ممنون

ره سپرده
ساعت13:46---6 دی 1389
خیتر=خیرت
پاسخ: من که نفهمیدم چی نوشتید.ومنظورتون چیه.


رمان طهور
ساعت11:38---6 دی 1389
سلام و خسته نباشید عالی بود

ضمنا از حروف ابجد هم بعضی محققین به اسراری دست یافتند و تونستند اسامی امامان و برخی اشخاص مهم تاریخ رو به دست بیارند....


پاسخ: بله .درسته چون حروف ابجد خاصیت های زیادی دارد و بوسیله آن می شود به خیلی از اسرار پی برد.


رمان طهور
ساعت11:38---6 دی 1389
سلام و خسته نباشید عالی بود

ضمنا از حروف ابجد هم بعضی محققین به اسراری دست یافتند و تونستند اسامی امامان و برخی اشخاص مهم تاریخ رو به دست بیارند....




یک دانشجوی علوم سیاسی
ساعت11:09---6 دی 1389
سلام
فکر می کنم این سوالات برای کسانی که آن ها را مطرح می کنند سوال نیست و چون فکر می کنند جوابی برای آن ها وجود ندارد و سوال چالش برانگیزی است آن ها را می پرسند. شما هم بسیار خوب جواب دادید.ممنون


یک آشنا
ساعت9:29---6 دی 1389
تا به حال از این بعد به این موضوع نگاه نکرده بودم!

آری و همین قرآن است که میفرماید l

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

و خداوند ما را از خرمندان قراردهد
پاسخ: بله همین است.


ره سپرده
ساعت7:31---6 دی 1389
سلامی دوباره
این مطلبتون رو خوندم.
خیلی توضیح کاملیه
خدا خیتر بده


سالار
ساعت6:42---6 دی 1389
سلام.از راهنمايي جامع جنابعالي بنده به نوبه خود متشكرم.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




ارسال توسط هادی فلاح

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 114
بازدید کل : 65825
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 842
تعداد آنلاین : 1