پرسش:
نکته:این عبارت قسمتی از یک سوال است که در بین نظرات بود و قرار شد مفصل در اینجا
جواب داده شود.
مهرداد: ...من هرچقدر فکر کردم نتونستم بفهمم ذکر این ایه چه فایده ای برای جهانیان داره؟و
چطور شما میگین که نباید همه چیز مو به مو گفته شود؟کسانی که بر این باور هستند از این
موضوع خوشحالند چون این امر راه رو برای سوء استفاده باز میکنه.مثلا خدا یه کلمه میگفت
علی جانشین پیامبر باشه یا کسه دیگه.خرجش از 3-4 تا کلمه بیشتر نمیشد
جوهرخودنویسش تموم بشه.حداقل این همه جنگ و دعوا و شیعه کشی و سنی کشی ایجاد
نمیشد.در عوض مقرارت ازدواج پیامبر به فراوان گفته شده!!!!...
پاسخ:
باسلام خدمت مهران عزیز ودیگر دوستان.این بحث خیلی دقیقه لطفا با دقت مطالعه کنید.
دوستان لازم است بدانیم که قران كريم براي معرفي شخصيتهاي الهي از سه راه وارد ميشود
و در هر موردي طبق مصالحي از شيوه خاصي پيروي ميكند.
گاهي معرفي با اسم، گاهي معرفي با عدد، و گاهي نيز معرفي با صفت، درباره گذشتگان
مانند: لقمان، ذي القرنين، يوسف، داوود و... كه با اسم معرفي كرده قابل قياس با آيندگان
نيست چون درباره گذشتگان، حسدها و كينه ها تحريك نمي گردد و افراد سودجو وشهرت
طلب نميتوانند از آن سو استفاده كنند. ولي بردن نام آيندگان اين محظور را داشت و دارد. و اگر
نام حضرت علي در قرآن بالصراحه نيامده ولي صفات و خصوصيات آن بزرگوار را به صورت كنايه
كه بهتر و ابلغ از صراحت است در قرآن آورده است که عرض می کنیم.
اگر نام علي(ع) و آيندگان را در قرآن با صراحت ميآورد:
اولا با فصاحت و بلاغت نميساخت و دشمنان را نسبت به خود حساس ميكرد چنانكه
پيامبر(ص) بنا به دستور خداوند در چند جا علي(ع) را به عنوان وصي و خليفه بلا فصل خود
معرفي كرد آن مصيبتها را بر سر ان بزرگوار و اهلبيتش آوردند و اگر نام علي (ع) هم به طور
واضح در قرآن ميآمد قرآن را باين نحو موجود جمع آوري نميكردند و حتما تحريف ميكردند. و چون
خداوند مصالح عالي را در نظر ميگيرد گاهي مصالح ايجاب ميكند براي جلوگري از مفسده
سودجوييها نام علي(ع) و آيندگان را نبرد تا كينه هاي بدر واحد و حنين و... كار او وخيمتر از
آنطور كه شد نكند. قرآن كريم كلام الهي و معجزه جاويدان پيامبر خاتم حضرت محمد(صو ضامن
تأمين سعادت بشر است تا پايان عالم دنيا از اين رو بايد از تحريف و دست برد تحريف گران و
منافقان و دشمنان اسلام ومسلمانان مصون بماند. خداوند حكيم هم خود حافظ و پاسدار قرآن
است . خداوند در قرآن مي فرمايد: انانحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ;ما قرآن را نازل كرديم و
ما به طور قطع آن را پاسداري مي كنيم . يكي از( حجر15 آيه 9) راه هاي حفظ قرآن از تحريف
كه به وسيله خداوند انجام شده است , تصريح نكردن به اسم مبارك حضرت علي و يازده امام
معصوم (ع)است , ريرا همان طوري كه مي انيم پس از وفات پيامبر اكرم 6 جمعي با اين كه به
وضوح مي دانستند خلافت حق مسلم امام علي (ع)است بر سر خلافت نزاع كردند تا جايي كه
علي (ع)براي حفظ وحدت اسلامي و مصالح دين دست از خلافت كشيد. هوا پرستان چنان به
خلافت طمع داشتند كه حاضر بودند براي به دست آوردنش دست به هر كاري بزنند, اگر در آيات
قرآن نام امامان معصوم صراحتاً زكرشده بود ممكن بود مغرضين , آن آيات رااز قرآن حذف كنند ;
از اين رو خداوند متعال با آن كه علائم وخصوصيات امام وظيفه را كاملاً ذكر كرد, كه هر انسان
بي غرضي فوراً او را مي شناسد در عين حال صريحاً اسم نبرد و آيات قرآن را از دستبرد خائنين
حفظ كرده است. (پـاورقي 22 سيد حسن ابطحي , پاسخ ها به مشكلات جوانان , ج 6 ص 121
البته بهتر است اين سوال را به گونهاي ديگر مطرح كنيم كه: اساسا چرا نام چهارده معصوم(ع)
در قرآن نيامده و چرا ...؟ اما پاسخ: اولا مگر نام خود پيامبر (ص) در قرآن نيامده است؟ پس چرا
بسياري از كفار و مشركان تنها آن گاه كه مجبور شدند به ظاهر اظهار اسلام نمودند. مگر
امروزه حتي در ميان مسلمانان ترديدهايي نسبت به آن حضرت القا نميكنند؟ آيا بودن نام
پيامبر(ص) در قرآن همه شبهات را رفع نموده است؟ مسلما اين چنين نيست. بنابراين تصور
نشود اگر فرضا نام حضرت علي(ع) در قرآن مذكور ميشد ديگر اختلافي در كار نبود.
ثانيا بناي كار خداوند در قرآن بر بستن همه راههاي شبهه و ترديد نيست. در آيه شريفه سوره
انعام ميفرمايد: ((ولو جعلناه ملكا لجعلنا رجلا و للبسنا عليهم ما يلبسون; اگر ما پيامبران را از
بين فرشتگان خود نيز انتخاب مي كرديم آنان را به صورت انساني قرار مي داديم و همان لباس
كه مردان مي پوشند بر آنان مي پوشانديم)). يعني همواره جاي شبهه باقي است و هنر آن
است كه از ميان اين همه شبهات و سنگلاخها حقيقت ديده شود و راه صحيح طي گردد. ثالثا
گرچه نام علي(ع) در قرآن نيامده است ولي به تصريح مفسران و دانشمندان شيعه و سني در
برخي از آيات قرآن آن حضرت با وصف معرفي شدهاند مثلا آيه: ((انما وليكم الله و رسوله و
الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزكاه و هم راكعون ; تنها ولي شما خدا و رسول و
مومناني هستند كه نماز را بياد داشته و به فقيران در حال ركوع زكات مي دهند)). به تصريح
مفسران اين آيه در شان حضرت علي(ع) نازل شده است آن گاه كه حضرت انگشتري خود را در
ركوع به سائل دادند. آيا همين آيه كافي نيست كه ولي مومنان مشخص گرديده و تا هنگامي
كه او باشد نوبت به ديگران نرسد.
همچنین شيوه قرآن مجيد در رابطه با ائمه هدي(ع) به ويژه اميرالمومنين(ع)و خانواده آن
حضرت اين است كه به معرفي ((شخصيت)) ممتاز وبرجستگيهاي آنان بپردازد نه به معرفي
((شخص)). اين شيوه حكمتهايمتعددي دارد كه برخي از آنها به اختصار بيان خواهد شد. در
اينجا دو زمينه براي گفت و گو وجود دارد: موارد و چگونگي معرفي شخصيت اهلبيت(ع)و
حكمت و سراين روش. الف) موارد و چگونگي معرفي شخصيت اهلبيت(ع) در قرآن: قرآن مجيد
در موارد متعددي پرده از امتيازات و ويژگيهاي رفتاري ائمه هدي(ع) بويژه اميرالمومنين(ع)
برداشته است
ازجمله:
1- ((ويطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا))، (الانسان، آيه 9)مفسرين بزرگ
شيعه وسني آوردهاند كه اين آيه در شان اميرالمومنين(ع) وخانواده ايشان است و مساله
روزهداري حضرت علي(ع) و.... و دادن افطار خود به مسكين، يتيم و اسير در سه شب متوالي
را به طور متواتر نقل كردهاند.
2- ((انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكوة و هم راكعون ))
سرپرست و رهبر شما تنها خدا است و پيامبر و و آن ها كه ايمان آورده اند و نماز بر پا مي
دارند ومائه درحال ركوع زكات مي دهند(5 آيه 55 ).
اين آيه شريفه از آيا تي است كه به عنوان يك نص قرآني دلالت بر ولايت و امامت علي (ع)مي
كند, زيرا به شهادت بسياري از كتاب هاي اسلامي و منابع اهل تسنن اين آيه شريفه در شأن
علي (5 آيه 55 ازل شده است و مراد از والذين آمنوا... امام علي (ع)ست . اين عباس ,
عمارياسر, عبدالله بن سلام , سلمه بن كهيل , انس بن مالك , محتبة بن حكيم , عبدالله بن
الي ,عبدالله بن مخالب , جابربن عبدالله انصاري و ابوزدر عفاري نقل كرده اند كه اين آيه درباره
علي (ع)نزل شده است . متجاوز از سي كتاب از منابع اهل سنت اين شأن نزول را نقل كرده
اند . مفسرين در شأن نزول آيات قرآن به يك يا دو روايت قناعت مي كنند, ولي گويا تعصب اجازه
نمي دهد كه اين همه زوايات و اين همه گواهي دشمندان درباره شأن نزول اين آيه مورد توجه
قرار گيرد. نزول اين آيه درباره علي (ع)بهدري روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت , شاعر
معروف عصر پيامبر6در شعر خود آورده است.
(تفسير نمونه , ج 4 ص 425 فروغ ولايت , ص 145 )
واقعه غدير خم كه علي (ع)در آن روز به دست رسول خدا6به امامت منصوب شد, بسيار مورد
توجه دانشمندان اعم از محدث و مفسر و متكلم و فيلسوف و خطيب و شاعر و مورخ وسيره
نويس قرار گرفته است .يكي از عللي اين عنايت و توجه ويژه به اين حادثه , نزول آيه 3و آيه 67
سوره مائدهدرباره اين واقعه وولايت اميرالمومنين (ع)است. ولي با اين همه روشني در همان
ابتداي امر بعد از رحلت رسول اكرم (ص)اين حادثه ( همان , ج 5 ص 4 جعفرسبحاني) تاريخي
چنان به فراموشي سپرده شد كه گويا اصلاً چنين واقعه مهمي اتفاق نيفتاده است . اگر نام
علي (ع)درقرن به صراحت ذكر مي شد, آن آيه را از قرآن حذف مي كردند و قرآن را از اعتبار مي
انداختند و براي اين كه قراْاز تحريف مصون بماند نام علي (ع) را به صاحت كر نكرد, گر چه به
مكرر با كنايه ذكر فرموده است.
(پـاورقي 33 محمدحسين طباطبائي , الميزات , ج 4 (ترجمه ) ص 577 )
3- ((انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا))،(احزاب، آيه 33) در
خصوص اين آيه مقالات و كتب متعددي نگاشته شده و در اينكه شامل حضرت علي(ع) و
فاطمه(س) و حسن و حسين(ع) است نزد شيعه و سني هيچ اختلافي نيست تنها اختلاف در
شمول آن نسبت به همسران پيامبر(ص) كه با ادله متعددي علماي شيعه شمول آن نسبت به
همسران پيامبر(ص) را رد كردهاند.
براي مطالعات بيشتر ر.ك:
1- آن گاه هدايت شدم تيجاني
2- امامت و رهبري استاد مطهري
3- رهبري امام علي(ع)، (ترجمه المراجعات) علامه شرف الدين، مترجم: محمد جعفر امامي 4- بررسي مسائل كلي امامت ابراهيم اميني
5- شيعه و تهمتهاي ناروا محمد جواد شري
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: سلام سوال خوبي پرسيده ايد.در جواب بايد عرض كنم كه دستورات اسلام نسبت به غسل، كفن و دفن ميت براي حفظ بهداشت وسلامتي ديگران و مطابق اصول اولية بهداشت ميباشد، علاوه بر اينكه حفظحرمت و آبروي ميت و خانواده او هم ميشود كه اين مطلب با توجه بهدستورات اسلام در اين مورد فهميه ميشود و اين دستورات بعضي واجباست كه بايد حتماً انجام شود و بعضي مستحب است، بعضي از آنها عبارتنداز: 1ـ بايد ظاهر جسد را بامواد ضد عفوني مانند سدر و كافور شست. 2ـ جسد را بايد سه نوبت غسل داد، يعني خوب شستشو نمود. 3ـ پس از شستشو بايد آنرا ضد عفوني كرد؛ يعني با كافور حنوط نمود. 4ـ كسي كه غسل ميدهد پيش از هر غسل لازم است دستهاي خود را خوببشويد تا چيزي از آلودگي از قبلي به بدن سرايت نكند. 5ـ سوراخهاي بدن كه ممكن است ترشحات آلودهاي بيرون آيد لذا آنها را باپنبه بايد گرفت كه تا زير خاك نشده اطراف را آلوده نكند. 6ـ بايد جسد را در دو پارچه تميز پيچيد و بعد يك پارچه سرتاسري كه بالا وپائين آن محكم بسته ميشود گذاشته ميشود تا از سرايت ميكرب تا هنگامدفن جلوگيري شود. 7ـ پارچهاي كه انتخاب ميشود سفيد است، زيرا رنگ سفيد خاصيت فراردهنده ميكروبها را دارد و رنگ سفيد مطلوب همه است و باعث ميشود كهاحساس تنفر كمتري از مرده شود؛ البته انتخاب رنگ سفيد از مستحبات استهمچنانكه هنگام تولد رنگ سفيد انتخاب ميشود. 8ـ قبر را بايد طوري گود كرد كه بو و ميكروب از آن به خارج سرايت نكند. امام رضا(ع) در اين مورد فرمود: "كفن كردن ميت به چند جهت است: 1- عورت او پيدا نباشد (و اگر زن است بدن او پيدا نباشد). 2- مردم نتوانند به او نگاه كنند. شايد براي ديگران خوشايند نباشد. 3- اگر بدنش درد و رنج و بيماري داشته يا كجي صورت و بدن و قبيح المنظر شده، باعث قساوت قلب ديگران نشود. 4- كفن كردن او باعث احترام و عظمت پيش چشم مردم باشد و نزد آنان محترم جلوه كند. 5- او را كفن مي كنند تا دوستانش با ديدن او محبّت و مودّت او را نسبت به فرزندان و خويشانش حفظ كنند.( وسائل الشيعه، ج2، ص 725، به نقل از علل و عيون.)
افراديكه خواب هستند با تلنگري بيدار ميشوند ولي كسانيكه خودشان را به خواب زدند ...
افسوس، و هزار افسوس، که عمر مانع شد و نگذاشت مقصود رسول خدا تحقق یابد، و گفت: مرض بر او غلبه کرده، هذیان مىگوید، کتاب خدا ما را بس است، رسول خدا با یکدنیا اندوه و غم چشم از جهان بستند...
ابن سعد در طبقات با اسناد خود از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت مىد قال: اشتکى النبى صلى الله علیه و آله یوم الخمیس، فجعل، یعنى ابن عباس، یبکى و یقول: یوم الخمیس و ما یوم الخمیس!
اشتد بالنبى صلى الله علیه و آله وجعه فقال: ائتونى بدواة و صحیفة اکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده ابدا،
قال: فقال بعض من کان عنده: ان نبى الله لیهجر!
قال: فقیل له: الا ناتیک بما طلبت؟
قال: او بعد ماذا؟قال: فلم یدع به[1]
ابن عباس درباره روز پنجشنبه (که رسول خدا صلى الله علیه و آله از مرض متالم و ناراحتبودند) گریه مىکرد و مىگفت: روز پنجشنبه و نمىدانید در روز پنجشنبه چه خبر بود، درد و مرض پیغمبر شدت کرد و فرمود: یک دوات و صفحه اى بیاورید، تا براى شما مطلبى را بنویسم که پس از آن هیچگاه گمراه نشوید، ابن عباس گوید: بعضی افراد مجلس گفتند: پیغمبر خدا هذیان مىگوید: ابن عباس گوید: و پس از آن برسول خدا گفته شد: آیا بیاوریم آنچه را مى خواستى؟ فرمود: آیا بعد از این حادثه ؟ رسول خدا دیگر طلب ننمود.
و با سند دیگر از سعید بن جعفر روایت مىکند که ابن عباس گفت: یوم الخمیس و ما یوم الخمیس! (2)
ابن عباس مىگوید: روز پنجشنبه و نمىدانید روز پنجشنبه چه روزى بود. کسالت رسول خدا صلى الله علیه و آله شدت کرد و فرمود: دوات و صفحهاى بیاورید تا براى شما مکتوبى را بنویسم که پس از آن هیچگاه گمراه نشوید، و در حالیکه در نزد پیغمبر خدا دعوى و تنازع جایز نیست نزاع کردند و گفتند: حالش چگونه است؟ آیا هذیان مىگوید؟ از او سؤال کنید!
رفتند بار دیگر از رسول خدا بپرسند که چه مىخواهد، فرمود: واگذارید مرا، آنچه من الان در آن هستم بهتر است از آنچه شما مرا به آن مىخوانید.
و با سند دیگر از جابر بن عبدالله انصارى روایت کند که: لما کان فى مرض رسول الله صلى الله علیه و آله الذى توفى فیه، دعا بصحیفة لیکتب فیها لامته کتابا لا یضلون و لا یضلون،
قال: فکان فى البیت لغط و کلام و تکلم عمر بن الخطاب قال: فرفضه النبى.
جابر بن عبدالله انصارى مىگوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله در مرض موت خود صفحه اى خواستند، تا در آن نامهاى براى امتخود بنویسند، که بر اثر آن امت گمراه نکنند، و گمراه نشوند.
جابر گوید: در اطاق رسول خدا در اثر این درخواست پیغمبر سخنانى رفت، و صدا بلند شد، و عمر بن خطاب تکلم نمود، و پیغمبر او را طرد فرمود.
و با سند دیگر از عمر بن خطاب روایت مىکند: قال: کنا عند النبى و بیننا و بین النساء حجاب، فقال رسول الله صلى الله علیه و آله: اغسلونى بسبع قرب، و اتونى بصحیفة و دواة، اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا!
فقال النسوة: ائتوا رسول الله صلى الله علیه و آله بحاجته.
قال عمر: فقلت: اسکتن فانکن صواحبه، اذا مرض عصرتن اعینکن و اذا صح اخذتن بعنقه!
فقال: رسول الله صلى الله علیه و آله: هن خیر منکم.[3]
عمر بن خطاب گوید: ما در محضر پیغمبر خدا بودیم و بین ما و جماعت زنان پرده و حجابى بود، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مرا با هفت مشک آب غسل دهید، و یک صفحه
پاسخ: سلام به مسلمان عزیز.ممنون از نظر دقیق و کاملتون.استفاده کردم. اما ظاهرا ناقص مانده مطلبتون.
پاسخ: با سلام.جناب مهرداد این مدل حرف زدن به نظرتان بهتر شود خوب نیست.ادب چیزی است و داشتن معلومات دینی چیز دیگر.قرار نیست که هر کس اطلاعات دینی او چه موافق چه مخالف زیاد بود با بی احترامی حرف بزنه .خب بی خیال لک الخیار. جناب مهرداد کمی با انصاف بنویسیم بهتر است .شما چرا عالم بچگی رو دارید با این مباحث خلط می کنید. کدام تحقیر زن چرا آیه رو هر جور دوست دارید ترجمه می کنید ترجمه درست: آيا كسى را كه در [ميان زر و] زيور پرورش يافته و در [ميدان كشمكش و] مبارزه بيانگر [دليل و برهان خود] نيست [، او را فرزند خدا و نصيب و بهره او مىپندارند]؟ این کجاش تحقیر زن است.بفرمایید ما هم استفاده کینم. برای من جالب است که شما جنسیت فرشته را مرد می دانید این مطلب را بر ما هم اثبات کنید.این دروغ رو هم نکنه شما در برنامه کودک دیده اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینکه فرشته ها دختر کشیده می شوند ربطی به دین ندارد که مگر در ادیا دیگر غیر از این است.این یک بحث عرفی است بخاطر حالات فرشته و نام او دختر تصور می کنند.والا پیامبر معین کردند.قرار نیست بعضی مسائلواضح هم توسط پیامبر گفته شود. جناب مهرداد قرار نیست در بحث، ما خلاف واقع حرف بزنیم کی گفته موضوع بحث کانال دو فقط بحث مواد مخدر است.یک تحقیق درست بکنید.بحث این شبکه کاملا با بحث ما منطبق است. علت این هم که من بحث غرب رو مطرح کردم برای ساکت کردن اونهایی بو د که غرب رو متمدن و اسلام رو خشن میدونند بود.چه کنم که دقت نمی کنیدو... شما متأسفانه فقط مغالطه می کنید بحث مشورت با زن هم بحث مفصلی است و به اندازه کافی جواب قانع کننده داده اند.یک سرچ کنید می بینید. جناب مهرداد ما قبلا قرار شد بحث ها رو یکی یکی پیش ببریم والا اگر قرار سوال پرسیدن باشه همه بلدند بپرسند. شما سوالها رو یکی یکی مطرح کنید تا بحث کنیم. بعدش مغالطه نکنیم. خلاف واقع نگوییم و.....
من تو خیلی از موضوعای این وبلاگ سوالاتون خوندم همچنین جوابا خیلی خوشحالم که دنبال جواب و شبهات ذهنتون هستید اما یکم دلم شکست طرز سوال پرسیدنتون یکم خوشایندو پسندیده نیست مثلا ببنید و خودتون قضاوت کنید(اینکه در هنگام نماز تیر رو از پای علی کشیدند و علی متوجه نشد یا اینکه در حین نماز حضرت علی چشم و گوشش اینور اونور بود که سائل رو دید و ....؟؟؟)
میتونید جوره بهتری ببرسید تا بقیه هم ناراحت نشن اخه میشه درباره امام اینجوری صحبت کرد امامو با خودمون مقایسه کردی و میگی چشش اینور و اونور بوده این ماییم که چشمون اینور و اونوره اگه دوست داشتید از این به بعد یکم بهتر سوالتونو مطرح کنید.ممنون داداشم
پاسخ: زینب خانم برای این سوال آقا مهرداد جواب خوب و مفصل دارم به موقع خواهم داد چون می خواهم در صفحه وبلاگ قرار بدم. تذکرتون هم به ایشون به جا و درسته.
به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی مفصل و کامل بود ازتون هم خیلی خیلی ممنونم چرا که خیلی زحمت کشیدید.واقعا از خدا میخوام تمام گمراه هارو هدایت کنه ومارو بر خط امیر مومنین ثابت نگه داره چرا که راه روشنی هست.اما چند نکته هم برام بیش اومد اینکه فرمودید خیلی از علما وکبار اهل تسنن این روایات رو تو کتابشون به کار نمیبرن از اینها بگذریم خوب پس اشخاصی که این روایات رو نقل کردند یعنی علمایی که ذکر کردید (اول اینکه علمای معتبری هستن؟) و اینکه اونها باز سنی هستن یا سنی فوت کردن؟اگه بگید اره که دیگه واقعا نمیدونم چی بگم؟
این یه مسئلة، اما غیر از این فرمودید بعضی از علما 12 نفر رو از صحابه انتخاب کردند که از ضمن اونها یزید لعنة الله علیه من میخوام اسم اون دوازده نفر رو بدونم تا بتونم دربارشون بخونم. اگر هم بهم کتاب معرفی کنید به من لطف کردید
زنده باشید بزرگوار
پاسخ: سلام.زینب خانم منظورتون از 12 نفر کدام ها بودند نفهمیدم. در مورد این موضوع و منابع اون شما می تونید کتاب شبهای پیشاور که مناظره عالم شیعی با دو نفر از عالمان اهل سنت است مطالعه کنید.نام عالم سلطان الواعضین شیرازی است. این کتاب به صورت مناظره است که رو در رو بحث کردند و بعدا به صورت کتاب چاپ شده.شما اگر این کتاب رو مطالعه کنید راحت به 90درصد شبهات اهل سنت جواب خواهید داد.وشما رو در بحث شیعه وسنی غنی میکند. جالب اینجاست که از منابع خود اهل سنت بر ضدشون استفاده می کنه و در آخر هم پیروز مناظره می شوند.
پاسخ: سلام ببخشید جواب سوالاتتون رو با تاخیر میدم.چون باید با دقت بخوانم و با دقت جواب بدم لذا باید فرصت خوبی داشته باشم تا با حوصله بحث کنم. جناب مهرداد سوال شما واضح بود و جواب من هم واضح.دقت نکردید من در مورد امام حسین نکته ای عرض کردم برای جواب شما.اگر دقت کنید ربطشان معلوم است.شما چرا مشکلات الان رو دارید مطرح می کنید چرا موقعیت زمان نزول رو حساب نمی کنید. شما میگید اگر در قرآن بود همه می پذیرفتند چرا حضرت رسول رو نمی پذیرفتند.مگر در قرآن آیه تطهیر که به اعتراف خود اهل سنت در مورد اهل بیت است و امام حسین هم جزئ اهل بیت چرا قبول نکردند.بعضی چیزها واضح است . در مورد نماز امام علی گفتم مفصل بحث میکنم.
اما این جواب برای من کامل نبود میدونید با یک سنی بحثم شده بود فکر میکردم معلوماتم کافیه در باره بضعی مسائل ولی متوجه شدم هنوز اول راهم باید بیشتر بخونم و بدونم
اما در باره این سوال که ایا ایه ای هست در قران شما گفتید نیست خوب درست اما از روایات از خود پیامبر چطور؟روایتی هست که بگه هر پیامبر باید جانشین خودش رو انتخاب کنه؟روایتی که تو کتاباشون باشه؟
یا اگه نه تو همون کتابای خودمون ؟
بازم تشکر ،فعلا
پاسخ: سلام .ببینید زینب بزرگوار اهل سنت همه چیز رو می خواهند از قرآن ثابت کنند در حالی که خوب ما عقل که حجت باطنی است داریم.ودر قرآن به طور صریح آیه ای بر لزوم امام که باشد نیست اما داریم آیاتی انتخاب جانشینی رو ثابت می کنند. آیه ای که بخواهد ثابت کند پیامبر باید جانشین انتخاب کند این آیه است که خدا دستور می دهد باید جانشین خودت رو انتخاب منی: خداوند در آیه 67 سوره مائده می فرماید: ”یایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم نفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکفرین...ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده ای و خداوند تو را از (گزند) مردم نگاه می دارد.همانا خدا گروه کافران را هدایت نمیکند“ که در این آیه خداوند دستور به انتخاب جانشینی علی(ع)میکند. خود علما و بزرگان اهل سنت هم اعتراف دارند که این آیه در مورد امیرالمومنین می باشد مثل: 1 - روایت ابى نعیم اصفهانى ابى نعیم از ابوبکر خلاد، از محمدبن عثمانبن ابىشیبه، از ابراهیمبن محمدبن میمون، از علىبن عابس، از ابىحجّاف و اعمش، از عطیه، از ابىسعید خدرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» بر رسول خدا(ص) در شأن علىبن ابىطالب(ع) نازل شده است.( الخصائص، ابن بطریق، به نقل از کتاب «ما نزل من القرآن فى علىّ» از ابىنعیم اصفهانى) 2 - روایت ابن عساکر ابن عساکر از ابوبکر وجیهبن طاهر، از ابو حامد ازهرى، از ابومحمد مخلّدى حلوانى، از حسنبن حمّاد سجّاده، از علىبن عابس، از اعمش و ابىالجحاف، از عطیه از ابىسعید حذرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» بر رسول خدا(ص) در روز غدیر خم در شأن علىبن ابىطالب(ع) نازل شده است.( ترجمه امام علىبن ابىطالبعلیهالسلام از تاریخ دمشق، ج 2، ص 86) 3 - روایت واحدى واحدى ابوسعید محمدبن على صفّار، از حسنبن احمد مخلدى از محمّدبن حمدون، از محمّد ابراهیم خلوتى (حلوانى)، از حسنبن حمّاد سجّاده، از علىبن عابس، از اعمش و ابىجحّاف، از عطیّه، از ابىسعید خدرى نقل کرده که این آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» در روز غدیر خم در حقّ علىبن ابىطالب(ع) نازل شد. 4 - روایت حبرى حبرى از حسنبن حسین، از حبان، از کلبى، از ابىصالح، از ابنعباس در تفسیر آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» نقل کرده که آیه در شأن علی(ع) نازل شده است. رسولخدا(ص) امر شد تا آن چه درباره او است ابلاغ کند. پس دست علی(ع) را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاده، اللَّهم وال من والاه، وعاد من عاداه»؛ «هر کس من مولاى اویم این على مولاى اوست. بار خدایا! دوست بدار هر کس را که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کس را که با او دشمنى کرده است.»( تفسیر حبرى، ص 262) سند این روایت نزد اهل سنت معتبر است. راویان حدیث 1. راویان حدیث از صحابه دانشمندان اهل سنت به نقل از صحابه روایات متعددى را نقل کردهاند که صریح در نزول آیه «تبلیغ» در شأن امام علی(ع) است، از قبیل: 1 - زیدبن ارقم.( الغدیر، ج1، ص424) 2 - ابو سعید خدرى.( تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص173، ح66:9 ؛ در المنثور، ج3، ص117 ؛ ترجمة الامام علىعلیهالسلام من تاریخ دمشق، ج2، ص85، ح588) 3 - عبداللَّه بن عساکر.( الامالى، ص162، ح133 ؛ مناقب علىبن ابىطالبعلیهالسلام، ص240، ح349 ؛ الکشف والبیان، ج4، ص92 ؛ شواهد التنزیل، ج1، ص239، ح240) 4 - عبداللَّه بن مسعود.( مناقب علىبن ابىطالبعلیهالسلام، ص239، ح346 ؛ درّ المنثور، ج3، ص117 ؛ فتح القدیر، ج2، ص60 ؛ روح المعانى، ج4، ص282) 5 - جابربن عبداللَّه انصارى.( شواهد التنزیل، ج1، ص255، ح249) 6 - ابوهریره.( شواهد التنزیل، ج1، ص249، ح244 ؛ فرائد السمطین، ج1، ص158، ح120) 7 - عبداللَّه بن ابى اوفى اسلمى.( شواهد التنزیل، ج1، ص252، ح247) 8 - براء بن عازب انصارى.( مفاتیح الغیب، ج12، ص50 ؛ الکشف والبیان، ج4، ص92) فکر کنم کافی باشه باز هم گفته شده ولی کافیه. شما میفرمایید آیا حدیثی هست که بگوید باید جانشین باشد در حالی که حضرت خود جانشین معرفی کرده و این یعنی واجب است ولازم که معرفی می کند حال دقت کنید روایاتی از خود اهل سنت. هم میارم مثل: رواياتى است كه به تعداد امامان تصريح مى كنند و تعداد آنان را به «دوازده» منحصر مى كنند، به همين جهت به آنها «اثنى عشر» گفته مى شود. اين احاديث به اسناد مختلف و عبارت هاى گوناگون بيان شده اند كه به بعضى از آنها اشاره مى كنيم: الف) در صحيح بخارى از جابر بن سمرة نقل شده كه من به همراه پدرم نزد پيامبر (ص) بوديم كه ايشان فرمودند: «يكون بعدى اثنا عشر اميراً... كلهم من قريش»; بعد از من براى امت اسلام دوازده امير و خليفه وجود خواهد داشت كه همگى آنها از قريش هستند. اين حديث به همين صورت در منابع شيعه در كتاب امالى و خصال شيخ صدوق هم بيان شده است([3][3]). ب) در صحيح مسلم از جابر بن سمره نقل شده كه پيامبر(ص) فرمودند: «لا يزال هذا الامر عزيزاً الى اثنى عشر خليفةً... كلهم من قريش»; پيوسته امر امامت در بين است با وجود دوازده خليفه پايدار خواهد بود، كه همگى آنها از قريش هستند([4][4]). ج) شعبى از مسروق نقل مى كند كه: ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بوديم و او براى ما قرآن مى خواند، مردى به او گفت: آيا از رسول خدا پرسيديد كه چند نفر بر اين امت خلافت خواهند كرد؟ عبدالله جواب داد: «نعم و لقد سألنا رسول الله ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ فقال: اثنا عشر، كعدّة نقباء بنى اسرائيل»; بله سؤال كرديم، ايشان فرمودند: دوازده نفر به تعداد پيشوايان بنى اسرائيل. اين حديث در كتاب هاى مسند احمد بن حنبل([5][5])، مجمع الزوائد هيثمى([6][6])، مسند ابويعلى([7][7]) و مستدرك حاكم([8][8])، بيان شده است. رواياتى كه علاوه بر تعداد ائمه (ع) به نام آنها هم تصريح كرده اند. اين احاديث در منابع فريقين بيان شده كه در ادامه به بعضى از آنها اشاره مى كنيم: الف) خوارزمى در مقتل الحسين از سلمان المحمدى نقل مى كند كه: به حضور پيامبر (ص) شرفياب شديم كه حسين (ع) در آغوش او بود، چشمان او را بوسيد و فرمود: «انك سيد ابو سادة، انك امام ابن ائمه، انك حجة ابن حجة ابو حجج تسعه من صلبك، تا سعهم قائمهم([9][9])»; تو سيد و آقا و سرور بزرگواران هستى، تو خود امام و فرزند ائمه هستى، تو خود حجت و فرزند حجت خدايى و پدر 9 امام بعد از خود هستى كه آخرين آنها قائم آل محمد (عج) است. ب) جوينى در فرائد السمطين نقل مى كند كه: نعثل يهودى به پيامبر (ص) گفت: از وصى خود به ما خبر بده، چرا كه هيچ پيامبرى نيست مگر اين كه وصى و جانشين دارد و نبى ما يوشع بن نون را وصى خود قرار داد. پيامبر (ص) در جواب فرمودند: همانا وصى و خليفه بعد از من على بن ابى طالب است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسين و بعد از آن ها 9 امام ديگر از صلب حسين هستند. نعثل مى گويد: اى محمد نام آن 9 نفر را برايم بگو، پيامبر هم نام يكايك آنها را بيان مى كند([10][10]). البته عده اى از اهل سنت به خاطر فرار از واقعيت از ذكر اين دسته از احاديث در كتب خود، خوددارى كرده اند، غافل از اين كه با پذيرش احاديث اثنى عشر، چاره اى ندارند جز پذيرش ائمه دوازده گانه كه شيعيان به آن معتقدند، لذا بعضى از اهل سنت كه خواسته اند عدد دوازده را با عقايد خود تطبيق دهند به بيراهه رفته اند([11][11]) و نام كسانى را برده اند كه فسقشان بر همگان ظاهر و آشكار است و حتى در كتب خود اهل سنت به فسق بعضى از آنها اشاره شده است([12][12])، در حالى كه امامان و جانشينان پيامبر (ص) بايد هدايت گر و نجات دهنده مردم از ضلالت باشند نه آن كه خود محتاج هدايت باشند. اما در جواب اين كه مى گوييد علماى شيعه در تعداد ائمه اختلاف دارند، بايد بيان شود كه به مجرد اين كه عده اى از مسلمانان در بعضى از عقايد با شيعه اثنا عشريه اتفاق نظر دارند و شيعه ناميده شده اند، دليل نمى شود كه همه آنان را يك فرقه حساب كرد و فرقه هاى ديگر را هم در حكم شيعه اماميه به حساب آورد. بلكه منظور از شيعه به طور مطلق و بدون قيد، شيعه اثنا عشريه است و اين گروه خود را فرقه ناجيه و بر حق مى دانند و بين علماى شيعه اثنا عشريه هيچ اختلافى در اين امر وجود ندارد و به همين دليل ديگر فرقه هاى اسلامى را اگر چه شيعه ناميده شوند چون مخالفت با كلام پيامبر كرده اند، از خود جدا و باطل مى دانند. چنانچه شيعيان، غلات را كه قائل به الوهيت على (ع) هستند از خود طرد نموده و آنان را كافر مى شمارند. گذشته از اين مطلب، اين اشكال گريبانگير خود اهل سنت نيز مى باشد. چرا كه تمام فرقه هاى اهل سنت، همچون اشعريه، معتزله، ما تريديه و... اگر چه در اسم مشتركند ولى هر كدام از اين فرقه ها عقايد و نظريات خاصى مخالف با گروه ها و فرقه هاى ديگر دارند. پاورقی: [4][4]ـ صحيح مسلم، همان، ج3، ص1453. [5][5]ـ سند احمد بن حنبل، شعيب الارنؤوط، مؤسسة الرسالة، ج6، ص321. [6][6]ـ هيثمى، مجمع الزوائد، دار الكتاب العربى، بيروت، ج5، ص190. [7][7]ـ سند ابويعلى موصلى، دار المأمون، بيروت، ج8، ص444. [8][8]ـ حاكم نيشابورى، مستدرك، دار المعرفة، بيروت، ج4، ص501. [9][9]ـ خوارزمى، مقتل الحسين، مكتبة المفيد، قم، ج1، ص146. [10][10]ـ جوينى، فرائد السمطين، مؤسسة المحمودى، بيروت، ج2، ص134. [11][11]ـ ر.ك: به فتح البارى، ابن حجر عسقلانى، بيروت، دار المعرفة، ج13، ص214. (اختلافات زيادى را در اين زمينه ذكر مى كنند و نام افرادى را نقل مى كند و در ادامه خود قولى را مى پذيرد كه يكى از خلفا را يزيد مى شمارد). و ر.ك: به البداية و النهاية، ابن كثير، دار المكتب العلمية، بيروت، ج6، ص256. [12][12]ـ كه يكى از آنها يزيد بن معاويه است كه احدى در فسق او ترديد ندارد چنانچه ابن كثير مى گويد اكثر ما نقم عليه فى عمله (يزيد) شرب الخمر و اتيان بعض الفواحش (البداية و النهاية، ابن كثير، دار الكتب العلميه، ج8، ص235) و ابن حجر مى نويسد: اهل سنت در تكفير يزيد اختلاف دارند... ولى بنابر قول به مسلمان بودن، او شخصى است فاسق و شرابخوار (الثواعق المحرقه، ابن حجر هيثمى، مكتبة القاهرة، 1385 ق، ص221) آيا چنين شخصى و نظائر او مى توانند خليفه مسلمين باشند.
دوست عزيز شما با نام زيباي وبتون لينك شديد
لطف كنيد ما رو هم با نام بحث و پرسش لينك كنيد
پاسخ: سلام ممنونم . بنده هم با افتخار لینکتون کردم.
اولا از دقتی که در این نکته کردید ممنونم ولی دقتتان اشتباه بود. حرف من این بود که بعضی سوالات واقعا از روی دغدغه و تفقه پرسیده نمیشه و غالبا برای مچ گیری است؛ چون فکر می کنند اگه این سوال رو بپرسن مثلا می تونن ایراد و نقطه ضعف بگیرن، اما اصلا اونو با قطعیت مطرح نکردم که حتما این طوره. نه، همه ی ما حق داریم از این سوالات بپرسیم و هیچ کس هم نمی تونه بگه چرا این سوال رو پرسیدی. بعدش هم اونقدر سوالات مهم تر و مورد نیازتر وجود داره که اگه بخوایم اولویت بندی کنیم اونا خیلی واجب ترن اما بازم می گم پرسیدن این سوالا هیچ منعی نداره.
اگه یه دانشجو هم سر کلاس سوالی بپرسه هیچ وقت اونو توبیخ نمی کنم چرا این سوالو پرسیدی،خصوصا اگه سوالش شبهات اسلامی باشه، چون دین اسلام اونقدر کامل هست که برای هر سوالی جواب جامع و مانع داشته باشه و هیچ وقت جلوی پرسشگری رو نگرفته.
یا علی
پاسخ: قابل توجه جناب مهرداددددددددددددددد.
قال الرسول ص: انما علی وشیعته هم الفئزون
اللهم اجلعنا من المتمسکیم بولایة علی بن ابی طالب
فقط یه سوال ایه ای در قران هست که بگه زمین از حجت خدا خالی نمیمونه؟وایا ایه ای هست که بگه هرپیامبری باید بعد از خودش وصیش رو انتخاب کنه؟ ممنون
پاسخ: شما هم زنده باشید بزرگوار. آیه قرآن نداریم ولی مفسرین واقعی قرآن این نکته رو فرموده اند که اهل بیت قرآن ناطق هستند. حضرت علی علیه السلام فرمود: «لا تخلوا الارض من قائم بحجة الله; هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.» از سنت های دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرا رداده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است. انتخاب جانشین و لزوم آن یک امر عقلی است چه قرآن گفته باشد یانه.این نکته بحث مفصلی داره خواستید بیشتر بحث میکنیم.
در جواب یکی از نظرات که معلم به شاگر پاسخ داده قران کلی گفته و امامان جزیات رو مشکل اساسی همینجاست.همین امر باعث هزاران هزار مشکل شده.سوال اصلی من هم همین بود.نکنه خدا از جنگ و خونریزی بین بنده هاش به خاطر اعتقاداتشون و عقل وخردشون لذت میبره؟هر کسی نسبت به اون چیزی که میفهمه به چیزی معتقد میشه.حالا فرقه های مختلف به وجود میاد.بین این فرقه ها جنگ و خونریزی میشه.نکنه خدا این رو میخواسته؟اگر نمیخواسته چرا یه کلمه نیومد بگه؟خدا میترسیده قرانش تحریف بشه؟یعنی اینقدر قران ضعیف و اسیب پذیره که خدا میترسیده حقایق رو بگه و متوسل شده به کنایه؟که کنایه حرف زدنش مشکل ایجاد کنه؟همینطور که الان هم مشکل افریده.پس نگین کنایه حرف زدن قران خوب بوده.برعکس وحشت ناک بد بوده دلیلش هم همین ایجاد فرقهای مختلفه.خدا به صراحت گفته نماز بخونید.پس هم شیعه نماز میخونه هم سنی.چرا؟به خاطر احترام به حرف خدا.مطمئن باشید اگر به کنایه میگفت نماز بخونید یا شیعه نماز نمیخوند یا سنی باز یه فرقه جدید پیدا میشد مسلمانانی که نماز نمیخونند و مسلمانانی که نماز میخونند.پس کار درستی نیست به کنایه حرف زدن قران.پس چطور وقتی بحث بر سر ازدواجات پیامبر میشه به این دقت راجعه بهش صحبت میشه.نه کنایه به کار میره نه روایت؟؟؟!!!!ازدواجات پیامبر مهمتر از پیدایش فرقه های مختلف و جنگ و خونریزی بین اونها بوده؟!!!!!
پاسخ: سلام بر مهرداد عزیز اول نکته ای عرض کنم و آن اینکه این مواردی را که خدمتتان عرض کردیم.احتمالاتی است که بزرگان فرمودند و علت عندالله نیست.هر چند بعضی مثل آیات که در شآن امام علی است مشخص می باشد. جناب مهران خدا قدرت بر هر کاری دارد ولی قرار نیست که قدرتش را در هر جایی نشان دهد. در مورد اینکه نام علی بود خیلی ها هدایت می شدند من یک سوال می پرسم چرا با اینکه خیلی ها می دونستند امام حسین حق است ولی بعد او رو به صورت فجیع به شهادت رسوندند.پس این حرف شما پذیرفته نیست.در قرآن خیلی آیات ذکر شده که خیلی ها عمل نمی کنند و گوش نمی دهند مثل خلفا. اما اینکه چرا در آیه جمع آمده زَمَخشری مفسّر اهل سنت در کتاب کشّاف میگوید: این آیه در شأن علی (علیهالسلام) نازل شده. و علّت جمع آمدن ضمیر آن را این میداند که دیگران هم به انجام چنین کاری بپردازند تا از پاداش آن بهرهمند گردند. در ادبیات عرب مکرّر دیده میشود که از لفظ مفرد به لفظ جمع تعبیر میشود، مثلاً در آیهی مباهله میبینیم که کلمهی «نسائنا» به صورت جمع آمده در صورتی که با توجه به شأن نزولها منظور از آن خصوص فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است. همچنین «أنفسنا» جمع آمده است در صورتی که از مردان غیر از وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) و علی (علیهالسلام) کسی در آن جریان نبود. جناب مهرداد در مورد کمک به فقیر در رکوع بارها جواب های مختلف داده شده در اینترنت هم سرچ کنید می بینید.لذا دیگه وارد این بحث نمی شوم .ولی اگه دوست داشتید عرض میکنم برای من مشکلی نیست نمی خواهم تکرار مکررات بشه. خدا جنگ و خونریزی رو نمیخاد ولی اختیار داده به انسانها .اونها قضیه غدیر و جنگ تبوک و...دیدند .پس خودشون نخواستند. همانطور که می دانیم، خداوند در قرآن كریم كلیات احكام و معارف را نقل کرده؛ ولی تفصیل و تشریح آن را به عهدۀ نبی مكرم اسلام (ص) گذاشته است ؛ چنانچه خداوند در قرآن كریم میفرماید : (وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ). و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم ، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى ، و امید كه آنان بیندیشند. (وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ ). و ما [این] كتاب را بر تو نازل نكردیم ، مگر براى اینكه آنچه را در آن اختلاف كرده اند، براى آنان توضیح دهى . در آیة یادشده دقت كنید، میفرماید: «تبیّن» و نمیگوید: «لتقراً» یا «لیتلو» و این نشانه آن است كه پیامبر(ص) علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنی را روشن كند. مثلاً : در قرآن كریم آمده است «اقیموا الصلاة »؛ ولی نیامده است که نماز ها به چه شکل و چند رکعت اند و یا اینکه در شبانه روز، چند وعده نماز و چه مواقعی، باید خوانده شوند، چه سوره هایی خوانده شود و... بنابراین خداوند متعال ، تمام جزئیات این موارد (تشریح و توضیح این مسائل) را به عهدۀ پیامبرش گذاشته است. و آن حضرت فرمودند : «صلوا كما رأیتمونی اصلی»؛ نماز بخوانید، همان طوری كه من نماز میخوانم. جناب مهرداد شما اصلا فکر کنید خدا برای امتحان بندگان این کار رو کرده و دلایل مختلفی دیگه هم هست که نگفتم. یککککککک نکته مهم: شما اگر می خواهی خوب بحث کنید می توانید در این انجمن بیاید و بحث کنید:askdin.com انواع کارشناس هم هست.بنده هم در خدمتم.
دلیل بعد شما اینه که میگین اگر هم خدا اسمی از علی میاورد دلیل نمیشد که دیگه مشکلی پیش نیاد و ممـــــــــــکن بود باز هم مشکلات وجود داشت.همیشه میگن ادم بین بد و بدتر باید بد رو انتخاب کنه.چرا خدا بدتر رو انتخاب کرده؟!!!خوب خدا یه کلمه یه اسم از علی میورد 2 نفر روی کره خاکی به خاطر احترام به حرف خدا پیدا نمیشد که به علی ایمان بیارن؟صد در صد بسیاری از مشکلاتی که الان داشتیم رو نداشتیم.توی هزاران کتاب شیعه و سنی دعوا سره اینه که شیعه میگه این ایه در هنگام رکوع زکات میدهند ماله علیه.سنی میگه نه ماله اماااامت علی نیست و همواره دعوا دارن.اگه به صراحت گفته شده بود الان من و شما هم باهم بحثی نداشتیم و همگی به احترام حرف قران به امامت علی باور داشتیم.اینطور نیست؟پس نفرمایید مشکل باز هم وجود داشت.حداقل من و شما مشکلی نداشتیم اونوقت(البته الان هم نداریم داریم بحث میکنیم)
صحبت بعد من بعد از همه این حرفا اینه که چطور شیعه ادعا میکنه این ایه مخصوص علی اومده.اولا اگر قرار باشه این ایه رو مخصوص علی بدونیم جدا از اینکه این ایه جمع اومده و اینکه منظور خدا این بوده که به ما بفهمونه چه کساااانی(جمع) برای خلافت مناسب هستند و نه چه کسی (مفرد) مشکوک میزنه و قبول کنیم این ایه ربط داره به یک روایت پس ما باید یک روایت رو قبول کنیم نه یک ایه از قران.روایتی که معلوم نیست درست باشه با نه.چطور ثابت کنیم درسته؟مگر روایت نداریم تیری در پای حضرت علی بوده و در هنگام نماز اون تیر رو از پاش درمیارن و حضرت علی اونقددددر متوجه خدا بوده که اصلا دردی رو حس نمیکنه؟!!!پس چطور در اینجا حضرت علی چشم و گوشش اینور اونور بوده که اون سائل رو میبینه و حرفش رو میشنوه و حتی در حین نماز انگ
پاسختان عالی و جامع بود.خدا خیرتان دهد.
حقیر هم حدیثی از امام جعفر صادق (ع) شنیده ام:
در این حدیث ابوبصیر از امام صادق(ع) سؤال میكند: «آیه «أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنكُمْ » درباره چه كسانی نازل شد؟ امام(ع) فرمود: این آیه در شأن علی(ع) و دو فرزندش حسن(ع) و حسین(ع) نازل شد. ابوبصیر میگوید: باز از حضرت سؤال كردم كه مردم میگویند، از چه جهت خداوند نام عــــلـــی(ع) و خــــاندانـــش را نبرده است؟ امام صادق(ع) فرمود: در پاسخ به مردم بگویید: دستور نماز خواندن بر رسول خدا نازل شد، در حالی كه سخنی از سه ركعت و چهار ركعت در میان نبود، و این رسول خدا(ص) بود كه ركعات نماز را تفسیر كرد. دستور پرداخت زكات نازل شد، اما در آن نیامده بود كه از چهل درهم یك درهم بپردازید، و این رسول خدا(ص) بود كه نصاب زكات را تفسیر كرد. دستور حج نازل شد در حالی كه در آن نیامده بود كه هفت نوبت طواف كنید، و این رسول خدا(ص) بود كه مراسم طواف را تفسیر كرد.»
امام صادق(ع) در ادامه حدیث میفرمایند: «بر همین پایه فرمان خدا نازل شد كه از خدا و رسول خدا(ص) اطاعت كنید و نیز از آنان كه از بین شما صاحبان امر باشند. كه مصداق آن درباره علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) ثابت و پابرجا ماند؛ زیرا در ارتباط با این دستور بود كه رسول خدا(ص) فرمودند: هر مؤمنی كه من سرپرست و مولای او هستم، علی مولا و سرپرست او خواهد بود. و باز فرمودند: به شما مؤمنان سفارش میكنم كه از كتاب خدا و خاندان من جدا نشوید كه من از خدا خواستهام كه میان قرآن و خاندانم جدایی نیفكند تا قیامت كه بر حوض كوثر آنان را به من ملحق میسازد و خداوند پذیرفت. بدانید كه اگر رسول خدا(ص) لب فرو میبست و خاندان خود را معرفی نمیكرد، خاندان فلان و بهمان مدعی میشدند كه ما صاحبالامر شماییم.»
پاسخ: ممنون از زحمتتون .روایت خوبیه.کمک کننده بحث است.احسن به پشت کارت.
منم این سوال برام پیش اومده بود دبیرستان که بودم از معلممون پرسیدم
و ایشون در جوابم گفتند که قران کلی گفته جزئیات رو امامان گفتند!
خوب بود ممنون
پاسخ: من که نفهمیدم چی نوشتید.ومنظورتون چیه.
ضمنا از حروف ابجد هم بعضی محققین به اسراری دست یافتند و تونستند اسامی امامان و برخی اشخاص مهم تاریخ رو به دست بیارند....
پاسخ: بله .درسته چون حروف ابجد خاصیت های زیادی دارد و بوسیله آن می شود به خیلی از اسرار پی برد.
ضمنا از حروف ابجد هم بعضی محققین به اسراری دست یافتند و تونستند اسامی امامان و برخی اشخاص مهم تاریخ رو به دست بیارند....
فکر می کنم این سوالات برای کسانی که آن ها را مطرح می کنند سوال نیست و چون فکر می کنند جوابی برای آن ها وجود ندارد و سوال چالش برانگیزی است آن ها را می پرسند. شما هم بسیار خوب جواب دادید.ممنون
آری و همین قرآن است که میفرماید l
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
و خداوند ما را از خرمندان قراردهد
پاسخ: بله همین است.
این مطلبتون رو خوندم.
خیلی توضیح کاملیه
خدا خیتر بده